انجمن آموزش مکالمه عربی
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مرحبا بک في منتدی تعليم العربية للناطقين بالفارسية
يمکنک قراءة المواضيع والتحميل بدون التسجيل. ولکن إذا أردت أن تساهم في المواضيع یجب أن تسجل في المنتدی ويتم تفعيل حسابک من قبل المدير.
مع خالص الشکر و التحية
فریق الإدارة
************
سلام
خـــــوش آمــــــــــــــــدید
برای شرکت در مباحث این انجمن و استفاده از امکانات آن نیاز به عضویت دارید. پس از تایید عضویت می توانید در مباحث انجمن شرکت کنید.
برای دانلود کتابها، درسها، فیلمها، معجمها و نرم افزارهای آموزش مکالمه از وبلاگ انجمن به آدرس زیر استفاده کنید:
http://www.arabiforall.com/
با تشکر
گروه مدیریت انجمن مکالمه عربی
انجمن آموزش مکالمه عربی
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مرحبا بک في منتدی تعليم العربية للناطقين بالفارسية
يمکنک قراءة المواضيع والتحميل بدون التسجيل. ولکن إذا أردت أن تساهم في المواضيع یجب أن تسجل في المنتدی ويتم تفعيل حسابک من قبل المدير.
مع خالص الشکر و التحية
فریق الإدارة
************
سلام
خـــــوش آمــــــــــــــــدید
برای شرکت در مباحث این انجمن و استفاده از امکانات آن نیاز به عضویت دارید. پس از تایید عضویت می توانید در مباحث انجمن شرکت کنید.
برای دانلود کتابها، درسها، فیلمها، معجمها و نرم افزارهای آموزش مکالمه از وبلاگ انجمن به آدرس زیر استفاده کنید:
http://www.arabiforall.com/
با تشکر
گروه مدیریت انجمن مکالمه عربی
انجمن آموزش مکالمه عربی

أهلا وسهلا بك زائرنا الكريم, أنت لم تقم بتسجيل الدخول بعد! يشرفنا أن تقوم بالدخول أو التسجيل إذا رغبت بالمشاركة في المنتدى

گزارش همایش مشکلات آموزش زبان عربی و اشتغال فارغ التحصیلان این رشته

مشاهده موضوع بعدي مشاهده موضوع قبلي اذهب الى الأسفل  پيام [صفحه 1 از 1]

اسدی

اسدی
گروه مدیریت انجمن


منبع: عربی برای همه
گزارش همایش مشکلات آموزش زبان عربی و اشتغال فارغ التحصیلان این رشته Arabiforall_h2
گزارش همایش مشکلات آموزش زبان عربی و اشتغال فارغ التحصیلان این رشته Arabiforall_h
گزارش همایش مشکلات آموزش زبان عربی و اشتغال فارغ التحصیلان این رشته Arabiforall_h4

نشست تخصصی بررسی چالش های آموزش زبان عربی و اشتغال دانش آموختگان این زبان با حضور استاد مهدی اصغری مسئول آموزش مرکز تخصصی همایش مشکلات آموزش زبان عربیآموزش عربی(معهد الضاد) و مهندس سید کاظم حسینی رئیس مرکز اطلاع رسانی بازار کار در مرکز آموزش های کوتاه مدت این مرکز واقع در  خیابان خارک برگزار شد.
متن زیر گزارش کامل این همایش است که بخشی از آن در تاریخ 15/6/1393در نشریه ی بازار کار به چاپ رسید.
استاد اصغری: یکی از چالشهایی که ما دریادگیری زبان عربی و حتی رشته های دیگر با آن رو به هستیم با پاسخ به یک پرسش، پرسشی ابتدایی اما اساسی باید پیگیری شود و آن هم این است : «چرا من این زبان را می آموزم؟» .
پاسخ جدی به این پرسش هدف را روشن می کند اما جای این سئوال درآموزش ما خالی است .وقتی من شروع می کنم یک زبان را یاد بگیرم شروع می کنم به انگلیسی یا  عربی خواندن، افقی روشن از آنچه باید بشوم و آن اتفاقی که باید بیفتد ندارم. این پرسش از طرف زبان آموز و هم از سوی متولیان آموزش زبان باید مطرح شود و به طورجدی به آن پاسخ داده شود، این پرسش تعیین کننده ی هدف است، هدف من از یادگیری زبان عربی چیست؟! یا چرا من انگلیسی می خوانم؟!
نکته ای که به لحاظ روانشناختی دربسیاری از زبان آموزان دیده ام این است که افقی برای کاربرد زبان درذهنشان متصور نیستند یا این افق خیلی محو و گنگ است . آنچه من در زبان آموزان می بینم این است که ناخود آگاه دوست دارند زبان آموز بمانند و تقریبا نقطه ای در زمان و مکان برای استاد شدن درذهنشان وجود ندارد. وقتی می گوییم استاد شدن منظور تدریس کردن نیست، استاد شدن یعنی شما به نقطه ای برسی که بی نیاز از استاد دیگری بتوانی از این زبان استفاده کنی، در زمینه هایی چون ترجمه یا راهنمای تور یا مثلا مسؤول  بخش پذیرش در هتل بودن یا فضاهای دیگری همچون پژوهش و تحقیق شما باید بتوانید از این زبان  استفاده مؤثر و بخصوص درآمدزا کنید.
این چالش فقط مخصوص زبان عربی یا مطلقا زبان نیست ، می دانیم که دررشته های دیگر هم همین طور است ، اطلاعاتی را حفظ می کنیم ، این اطلاعات انباشت می شود در حالیکه تقریبا تصوری از کاربرد این اطلاعات نداریم ، فارغ از اینکه چه رشته ای می خوانیم ، تقریبا افقی ملموس برای ما ترسیم نشده است ، ، باید به این پرسش درآموزش و پرورش و بعد آموزش عالی پاسخ داده شود که مثلا کسانی که عربی می خوانند قرار است که چه کار کنند یا آنها که انگلیسی می خوانند قرار است از این انگلیسی چه استفاده ای ببرند آیا خواندن زبان خود هدف است یا اینکه وسیله و ابزاری است برای اینکه ما را به جنبه های عینی درزندگی روزمره برساند؟
اعتقاد من این است که آموزش زبان اگر به کاربرد و مهارت منتهی نشود، این آموزش رسالت خود را انجام نداده است. زبان آموز و مسئول آموزش از مدرس گرفته تا متولیان برنامه ریزی و جهت دهی به آموزش زبان عربی، همه مخاطب این پرسش هستند . پرسش «چرا عربی می خوانم؟» تعیین کننده هدف است و هدف ایجاد انگیزه می کند هدف من اگر واقعی ، ملموس و سازگار با شرایط حاکم برجامعه ام باشد و امکان رسیدن به آن را (به لحاظ ظرفیت هایی که دارم و هم به لحاظ ظرفیتهای موجود درجامعه) داشته باشم ، مرا به سمت جلو سوق می دهد به من انگیزه می دهد که حرکت کنم و یاد بگیرم و بیشتر یاد بگیرم ولی آنچه ما امروز درآموزش مان می بینیم این است که خود یادگیری یک هدف است آن هم نه یادگیری برای آموختن مهارت بلکه یادگیری برای انباشتن اطلاعات و محفوظات و این محفوظات هیچ جا به درد من نمیخورد. به دلیل اینکه اینها ازحافظه کوتاه مدت به مرور زمان و دریک زمان کوتاه فراموش می شود، لذا من همیشه این را با این مثال تجسم می دهم و آن خطی است که روی تخته می کشیم که آموزش ما و اطلاعاتی است که ما به بچه ها می دهیم بعد یک تخته پاک کن از ابتدا آن خط را پاک می کند . به دلیل اینکه سیستم آموزش سیستمی خطی است( اگر نقطه ای نباشد یعنی نقاط پراکنده ای که هیچ وقت تشکیل شبکه نمی دهند) و اگر درآموزش شبکه ای شکل نگیرد اطلاعات از دست می رود وبه مهارت منجر نمی شود.
درمدارس و بعد در دانشگاه می بینیم که هدف گذاری آنطور که باید و شاید جایگاه خود را پیدا نکرده است و اهداف تعیین و اعلام شده با آن چیزی که اتفاق می افتد همخوانی ندارد اگر که هدف خواندن و فقط خواندن است به آن خواندن نیز دست نیافته ایم چرا که 6 – 7 سال ، در مدارس عربی می خوانیم و پس از آن توانایی خواندن یک متن عربی و حتی یک خط و درک آن را نداریم!
این خود یک نشانه است،بلکه زنگ خطر است، درحالیکه خیلی به آن توجه نمی شود، در آموزشی که پس از 6 سال، 7 سال،  چیزی نزدیک به هزار ساعت آموزش زبان عربی صورت می پذیرد و درنهایت می بینیم که خروجی چندانی ندارد!
 و از آن طرف نگاه یاد گیرندگان ، نگاه معلمها و نظام آموزشی به زبان عربی نگاه چندان زیبا و مثبتی نیست ، ریشه های فرهنگی وجود دارد که این نگاه از آنها آب می خورد به لحاظ تاریخی هم ریشه هایی وجود دارد.از طرفی شکل معرفی زبان عربی و شروع معرفی و آموزش آن خیلی شروع واقع گرایانه ای نیست ، معمولا ما باآیات و احادیث آموزش عربی را شروع می کنیم درحالیکه هیچ کتاب آموزش زبان انگلیسی با کلمات شکسپیر، انگلیسی را شروع نمی کند و ماهم آموزش زبان فارسی را به غیر فارسی زبان ها با شاهنامه یا مثنوی مولوی یا دیوان حافظ شروع نمی کنیم!
اینها درواقع نگاه مخاطب زبان عربی را نگاه مثبتی نمی کند از این روست که شما می بینید که معمولا بچه ها از زبان عربی خوششان نمی آید ، بخشی از این نگاه بر می گردد به نوع ارائه این زبان و اینکه ما از کجا شروع می کنیم و به کجا می خواهیم کار را ببریم و به سامان برسانیم .
سوال دومی که باید درآموزش زبان عربی مطرح شود این است که «چگونه بیاموزم؟»  این هم سوالی بزرگ و اساسی است که جای آن خالی است تقریبا ما پرسش «چه طور بیاموزم؟» را نه از معلم و نه شاگرد و دانشجو و نه مسئولان آموزش نمی بینیم درحالی که اهمیت پاسخ به پرسش «چگونه بیاموزم؟» در فرآیند یادگیری باید مقدم بر پرسش «چه بیاموزم؟ » باشد .
ما بیشتر توجه می کنیم که چه بخوانیم و چه رشته ای را انتخاب کنیم . الان که به اول دبیرستان رسیده ام چه رشته ای بخوانم ، تجربی یا ریاضی یا انسانی ولی اینکه پس از انتخاب چگونه بخوانم خیلی مورد توجه قرار نگرفته و شاید بتوان گفت اصلا به آن پرداخته نشده است . برای پاسخ به این پرسش به دو بعد درآموزش باید توجه کرد یکی روان شناسی آموزشی است و دیگری روش شناسی درآموزش. چگونه بیاموزم شامل این پرسش است که چگونه با این زبان ارتباط برقرار کنم؟ زبان چیست ؟ آیا زبان اطلاعات است؟ محفوظات است؟ یا زبان مهارت است؟ ارتباط من با زبان و زبان با زندگی چیست؟ اینها پرسش هایی است که باید به آن پاسخ درستی داده شود آیا زبان آن چیزی است که من درقالب گرامر دردبیرستان و دانشگاه می خوانم؟ آیا زبان عربی درترکیب و تجزیه دستوری خلاصه می شود و به سامان می رسد؟ آیا زبان مجموعه ای از مفردات است که باید آنها را حفظ کنم ؟ آیا زبان می خوانم تا امتحان بدهم و نمره و بعد مدرک بگیرم؟ اینها پرسش هایی است که همواره در نظام آموزشی ما پاسخ های نادرستی در ذهن و روان یادگیرنده دریافت می کند .
در برخورد با زبان آموزان می بینیم یک مقوله اساسی مانع یادگیری است این مسئله ذکاوت زبان آموز نیست زیرا من معتقدم تمام کسانی که به زبان مادری سخن می گویند حتما می توانند زبان دیگری را یاد بگیرند، پس دلیل اینکه ما نمیتوانیم زبان دوم و یا زبان خارجی را یاد بگیریم چیست؟ درحالیکه هریک از ما دریادگیری زبان متخصص هستیم ، تمام افراد بشر در این کره خاکی، به هرزبانی سخن بگویند درزبان خود متخصص هستند ، این دانش زبانی درناخود آگاه ما به شکل فطری وجود دارد، هرچند که شکل  عینی ندارد و به شکل ضمنی و ناخودآگاه است. تا 4-5 سالگی ما یک زبان را یاد می گیریم ، حرف می زنیم ، گوش می کنیم، می فهمیم، بعد در7 سالگی به مدرسه می رویم ، بعداز چند سال وقتی می خواهیم زبان دیگری را یاد بگیریم ، انگلیسی یا فرانسه بخوانیم ، با هزار و یک مشکل مواجه می شویم . مشکل کجاست؟ چرا من دربیست سالگی برای یادگیری زبان اینقدر با چالش و مشکل روبه رو می شوم ؟! بخشی از آن به نگاه نظام آموزشی به مقوله زبان بر می گردد. زبان را منحصر کرده ایم به قلم و کاغذ، به کتاب و دفتر درحالیکه زبان مقوله ای ذاتا گفتاری و شنیداری است نه پدیده ای نوشتاری و قابل خواندن، آنچه که به ناخودآگاه آموزشی من دریادگیری زبان صدمه می زند این است که از هفت سالگی به من می گویند که علم مقوله ای است مکتوب نوشته شده که باید بخوانی و خروجی آن هم حتما مکتوب است . این منحصر به زبان هم نیست تمام علوم اینطور هستند درحالیکه ما می دانیم تعریف علم چیز دیگری است . علم ، تصویر یک شیء درذهن  است نه نوشته آن بر کاغذ.
آموزش در مرکز تخصصی آموزش زبان عربی تکیه به تصاویر ذهنی زبان آموز دارد حتی خیلی روی تصاویر کتاب و سی دی هم تکیه نمی کنیم ، اعتقاد ما این است که هرکسی که زبانی را به نام زبان مادری یاد گرفته ، آلبوم تصاویر ذهنی کاملی دارد و درزبان دوم کافی است کلمه ای را که یاد می گیرد یا جمله ای را که بیان می کند ، با تصویر ذهنی خود همزمان بیان کند یعنی تصویر یک کلمه و صدای آن نه مکتوب آن و نه نوشته آن!
درحالیکه می بینیم درمدرسه و بعد دردانشگاه آنچه روی آن تمرکز و تاکید می شود ، قلم و کاغذ است کتاب و دفتر است و این خود یکی از دلایلی است که نمی گذارد ما بازبان ارتباط برقرار کنیم چون ما را از آن شکل طبیعی و غریزی ارتباط با زبان و یادگیری آن جدا می کند اینگونه آن اتفاقی که برای ما تا 4-5 سالگی می افتد برای بار دوم تقریبا محال می شود و یکی از دلایل آن نگاه به زبان است . تصور من این است که اگر نگاه ما به یک زبان تصحیح شود درست به آن نگاه کنیم و توقعاتمان را مطابق با واقعیت زبان سامان دهیم خیلی آسان تر آن شکلی که به ما معرفی می شود با آن ارتباط برقرار می کنیم در حالی که زبان حال آموزش ما می گوید: زبان گرامر است ، قواعد است ، تجزیه و ترکیب است و هدف این است که من به نقطه ای برسم که بتوانم خوب تجزیه و ترکیب کنم بتوانم در امتحان عربی یا انگلیسی خوب تست بزنم!
تست زدن چالش یا آسیب دیگری در یادگیری است ، نمره گرفتن، امتحان دادن و بعد مدرک گرفتن! این هم چالشی است که باید بررسی و آسیب شناسی شود تا بتوان نقشه راه درستی را ترسیم کرده و طی کرد. تا زمانی که نتیجه ایده آل در آموزش زبان عربی تست و کنکور و قبولی دردانشگاه و درانتها مدرک است، خروجی آن چیزی جز بیکاری فارغ التحصیل و یاس و ناامیدی نیست . چرا که آنچه که باید حاصل می شده، شده است و آن هم گرفتن نمره و مدرک است و به نظر نمیرسد چالش دیگری در برابر این زبان آموز و یا دانشجو وجود داشته باشد لذا وقتی وارد بازار کار می شود ، تصوری از آن چیزی که در بیرون است ندارد به دلیل اینکه هیچ افقی برای او ترسیم نشده است هدف گذاری به طور دقیق انجام نشده ، افق استاد شدن، ماهر شدن ، حاذق شدن و آشنایی با کاربرد آنچه خوانده است ترسیم نشده ، نه درواقعیت و نه درناخود آگاه یاد گیرنده .
نکته دیگری که درمقوله «چگونه بیاموزیم؟» هست ، روش یادگیری است . من همیشه می گویم شما وقتی می خواهید به جایی بروید اول می گویید چه طور بروم ولی چرا وقتی میخواهید چیزی را یاد بگیرید نمی گویید چه طور یاد بگیرم . بخشی از پاسخ به پرسش چگونه بیاموزم در روش و شیوه نهفته است ، با چه شیوه ای یاد بگیرم؟ و از کجا شروع کنم؟ ، چه طور شروع کنم؟ این آن چیزی است که باید مورد توجه قرار گیرد. چگونه بیاموزیم؟ یعنی چه روشی را اتخاذ کنیم که بتوانیم بهتر و سریع تر یاد بگیریم ، مثلا تکرار، تصویر و تقلید چه نقشی در آموزش دارد؟ و ذهن ما چگونه با زبان ارتباط برقر ار می کند ، فاصله های زمانی که باید کلمه تکرار شود یا جمله درمعرض تکرار قرار گیرد کدام است؟این ها مسائلی است که در آموزش باید درمتن قرار گیرد درحالیکه هم چنان درحاشیه هستند .
ما درمرکز تخصصی زبان عربی سعی می کنیم این چالش ها را مورد توجه قرار دهیم ، به روانشناسی آموزش، شیوه های یادگیری که چگونه آسان تر ، بهتر و عمیق تر و پایدارتر یاد بگیریم . سعی می کنیم عملا به اینها پاسخ دهیم تا درکلاسها از زبان مهارت بسازیم، زبانی که به مهارت منجر نشود زبان نیست ، زبانی که منجر به سخن گفتن ، نوشتن و فهمیدن هنگام خواندن و شنیدن نشود ، زبان نیست و ارتباطی نه با جامعه ی زبان آموز و نه با خود زبان آموز ، برقرار نمی کند . و تلاش ما درمرکز این است که این مقوله را به طور جدی پیگیری کنیم . از روز اول که زبان آموز می آید اورا متوجه این نکته می کنیم که افقی را بعد از 6 ماه ، 8 ماه یا یک سال برای کاربرد آنچه یاد می گیری دربرابر خود ترسیم کن در ذهنت تصور کن . اگر تصور کردی ، می توانی آن را تصویر کنی و بعد می توانی تصدیق و باور کرده و در عالم واقع به آن تحقق ببخشی. وقتی قرارِ من با خودم این است که همیشه شاگرد بمانم، همیشه شاگرد می مانم و متاسفانه این پیام یکی از آفت هایی است که درناخود آگاه شخصیت آموزشی زبان آموز و یا یادگیرنده ایرانی تقریبا درتمام رشته ها کار می کند هیچ افق و تصوری از آنچه که باید بشود ندارد، اگر تصوری نباشد ، تصویری ، عکسی نخواهد بود اگر عکسی نباشد هیچ وقت تصدیق و باور نشده و به واقعیت تبدیل نمی شود. ما سعی می کنیم که این اتفاق درمورد زبان آموز بیفتد ، سعی می کنیم این باورِ به خود را به او بدهیم سعی می کنیم نا خود آگاهش را تاحدی تصحیح کنیم ، من زبان آموزانی داشتم که کم ، نبودند و نیستند که می آیند و هزینه می کنند انرژی می گذارند و مصرانه می خواهند یاد بگیرند اما این اتفاق درمورد آنها نمی افتد وقتی کمی درناخود آگاه آنها کنکاش می کنیم می بینیم که این زبان آموز فیزیکش و خود آگاهش آمده ولی نا خودآگاهش مسیر دیگری را طی می کند درنا خود آگاه می گوید من نمیتوانم بارها من این پیام را حتی از زبانشان شنیده ام ، هزینه می کند، زحمت می کشد، عمرش را می گذارد، و دوست دارد یاد بگیرد، ولی وقتی درناخود آگاهش می رویم می بینیم که می گوید من نمی توانم . من زود فراموش می کنم . نمیدانم چرا نمی توانم یاد بگیرم و جملاتی از این دست را ، می توان در ناخودآگاهشان لمس کرد.
وقتی عمیق می شویم می بینیم اینها ریشه های روان شناسی دارد . تا وقتی که شما خود آگاهتان یا ناخود آگاهتان یکی نشده ، نمیتوانید یاد بگیرید ، وقتی که از درون باور ندارید که می توانید یاد بگیرید نمی توانید یاد بگیرید. درمرکز تخصصی اعتقاد ما براین است که درکنار آموزش، بلکه مقدم بر آن پرورش باید انجام شود و بخشی از پرورش روان شناسی و بخشی ازآن در ارتباط با روش شناسی است .
چگونه یاد بگیریم و چرا یاد بگیریم، به لحاظ اهمیت قبل ازپرسش چه یاد بگیریم؟ باید مطرح شود و من آن را پرورش می نامم. اتفاقی که باید بیفتد این است که به پرورش درنظام آموزشی مان بیشتر توجه کنیم و منظورم از پرورش نیز همین است که عرض کردم. من نکته ای ندارم اگر سوالی هست درخدمتم.
پرسش:  خیلی تشکر استاد اصغری، البته من رشته ام عربی نیست ولی سوالی دراین حوزه دارم استاد، سازمان های متعددی شکل گرفته مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات ، مجمع تقریب مذاهب، رایزنی های فرهنگی بویژه بعد از انقلاب، با توجه به داعیه ای که جمهوری اسلامی دارد و با توجه به نفوذی که به لحاظ فرهنگی و تفکر شیعی دارد کشورهای مختلف به ویژه کشورهای جهان اسلام، بحث اهمیت دادن به زبان عربی بیشتر شده لذا زبان عربی جایگاه خود را باید پیدا کند . ولی آنچه که باید در آموزش عربی اتفاق نیفتاده است، این تضاد را شما چگونه می بینید ، نظام با توجه به اینکه نیاز دارد به استفاده از فارغ التحصیلان چرا چنین اتفاقی نمی افتد که اشتغال اینها تامین شود؟
* استاد اصغری: مادرمورد زبان عربی نکته ای درقانون اساسی داریم که درمورد هیچ زبان دیگری نداریم. و آن هم این است که به آموزش زبان عربی تصریح شده است و این نکته درمورد انگلیسی یا هیچ زبان دیگری وجود ندارد شاید درمورد زبان فارسی هم این تاکید درقانون اساسی نباشد دیگر اینکه ما جمله ای معروف از امام داریم که نگویید که زبان عربی از مانیست ، زبان عربی از ماست و ما از زبان عربی هستیم ، این جمله هم که ابتدای اکثر کتابها بوده است. تاکید دیگر در خود قرآن است ، آیات بسیاری داریم که ما قرآن را به زبان عربی مبین نازل کردیم ، تاکید دیگر سخنان پیامبر (ص) است که ما حدیث داریم که عربی زبان اهل بهشت است . تاکید بعدی حدیثی از امام صادق(ع) است که پشت اکثر کتابها قید شده ،( تعلموا العربیه فانها کلام الله الذی یکلم به خلقه )همه تاکیدها هست ولی آنچه که درواقعیت می بینیم تقریبا درتعارض تمام با تمام این تصریحات و سخنان است . بخشی از آن بر می گردد به نوعی تناقض موهوم میان  عنصر ایرانی دربرخورد با زبان عربی، من فکر می کنم هنوز ما ویژگی ها و چهار چوب های زبان عربی برایمان مشخص نیست خیلی از ما حتی نمی دانیم که زبان عربی یکی از زبانهای زنده است که امروزه دردنیا به آن سخن می گویند. یکی از 6 زبان رسمی درسازمان ملل متحد است . شاید خیلی از ما نمیدانیم صدها شبکه ماهواره ای امروزه به زبان عربی فصیح برنامه پخش می کنند . شاید هنوز نمیدانیم که ملیون ها انسان به این زبان سخن می گویند ، می نویسند، می خوانند ، اینها واقعیت هایی است که ما نمی دانیم . 
مضاف براینکه ما حتی از اطراف خود بی خبریم ما کشوری انگلیسی زبان در همسایگی مان نداریم ولی کشورهای عربی زبان همسایه زیاد داریم . ما کشورهای هم دین و هم مذهب، بسیار داریم که  زبانشان عربی است . عرب ها مسلمان هستند ، ماهم مسلمان هستیم . تقویت زبان عربی درواقع تقویت بین مسلمانان و ریشه دار کردن وحدت بین مسلمانان به خصوص شیعه و سنی است . باید پرسید چرا ما تا به حال آموزشگاه های عربی درپایتخت و شهر های دیگر کشور مان نداشته ایم در حالیکه تا دلتان بخواهد آموزشگاه زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی داریم! این تناقض است من فکر می کنم باید با خودمان روبه رو شویم و بپرسیم مشکل چیست ؟ چرا نمی خواهیم با این قضیه روبه رو شویم ؟ یا چرا نمی خواهیم درست روبه رو شویم ؟
 شما وقتی زبان یک قوم را می فهمید می توانید با او ارتباط برقرار کنید ، کشمکش ها کم می شود، جنگ ها از بین می رود، دوستی ها برقرار می شود و درمورد عربی این یک ضرورت است حال اینکه چرا ما متناسب با این ضرورت عمل نکرده ایم سوالی است که باید از مسئولان این حوزه پرسید .
-    مهندس حسینی:  محور اصلی کار ما مدرک و بحث اشتغال است و نگاه ما به مسئله آموزش زبان عربی، از بعد اشتغال است و اگر بخواهیم نگرشی جامع داشته باشیم به اینکه چرا آموزش زبان عربی مظلوم واقع شده باید به قبل برگردیم و سیطره نظام پهلوی به کشور و اسلام ستیزی این نظام، سیطره برخی فرقه ها بر فرهنگ آن زمان، بسیاری از مسئولان فرهنگی ما ، یا آموزش و پرورش ما تحت سلطه یک سری فرقه های ضد شیعه و یا ضداسلام بودند و آنها بحث حذف لغات عربی از لغات فارسی را داشتند حتی سراغ نوشته هایی با لغات اختراعی عجیب و غریب رفتند ولی موفق نشدند، هنوز هم برخی از کتابهایشان موجود است که هیچ فارسی زبانی آن را متوجه نمی شود . ولی اینها دقیقا زبان عربی را سعی کردند محو کنند تا اسلام را محو کنند . ولی مشکلی که ما الان داریم این است که ما متوجه پتانسیل خود درمنطقه نمی شویم یعنی ما الان درشرایطی هستیم که خیلی کشورهای پیرامون ما به خصوص کشورهای عربی دچار مشکل هستند . وضعیت سوریه با گروه نصر و گروههای مخالفش ، وضعیت عراق که سالهاست دچار مشکل است ، و ایران دراین منطقه می تواند به عنوان یک محور برای خیلی مسائل اقتصادی و صنعتی جوابگوی این کشورهای عربی باشد ، چون ما درست است با برخی از اینها تفاوت های فرهنگی و دینی داریم ولی به هرحال ریشه های مشترک هم زیاد داریم یعنی یک عراقی یا یک سوری یا یک کسی که درکشورهای جنوبی خلیج فارس زندگی می کند ، می تواند سنخیت بیشتری با فرهنگ ما پیدا کند به همین دلیل می تواند راحت ترارتباطات صنعتی اقتصادی برقرار کند، ولی در کشور ماروی این قضیه کار نمی شود که خط اول آن آموزش زبان است یعنی ما قطعا اگر بخواهیم ارتباط برقرار کنیم با کشورهای عربی مثل همین الان که کارگر می فرستیم یا نیروی فنی به کشوری مثل عراق با آموزش زبان ما خیلی راحت تر می توانیم نیرو گسیل کنیم به آنجا درصورتی که می بینیم اینکار درکشورما انجام نمیشود ولی کشورهای مجاور ما نیروی کار ارزارن را به راحتی به آن کشورها گسیل می کنند . به نظر شما چه کار می توان انجام داد تا از فرصت ها ی موجود استفاده شود . برای توسعه روابط با کشورهای عربی. که براقتصاد ما هم اثر گذار است .
* استاد اصغری: بخشی از داستان به این برمی گردد که ما به دنبال فرصت های قابل ایجاد بگردیم که کاملا به جاست ولی بخش اصلی تر و روشن تر ، فرصت هایی است که وجود دارد و نمی بینیم ، نیازهای موجود . ما الان به مترجم نیاز داریم ، مترجم متخصصص کم داریم ، صدا و سیما نیازمند مترجم است همین طور وزارت خارجه و سفارت خانه ها، افرادی که از کشورهای عربی به اینجا می آیند نیازمند مترجم هستند کسی که بتواند اینها را راهنمایی کند . انگیزه هایی که اکنون برای سفربه ایران وجود دارد کم نیست ، ما الان جمعیت زیادی از عراق و دیگر عرب زبان ها داریم که برای زیارت می آیند جمعیتی برای سیاحت می آیند جمعیتی برای درمان می آیند ، بخش درمان فقط شامل درمان جسمی نیست حتی درسایه اتفاقاتی که درکشورهای عربی افتاده خیلی می آیند تا به لحاظ روحی روانی ، درمان بگیرند . توسعه آموزش زبان کمک می کند که دیپلماسی و ارتباط با کشورهای عرب زبان بهتر بشود و با سیاست هایی که دولت درپیش گرفته ، ارتباط روز به روز بهتر خواهد شد . این طور نیاز بهتر لمس می شود ، نیازی که مربوط به فرصتهایی است که وجود دارد ولی خالی است. درتدریس ما نیازمند مدرس متخصص هستیم ، مدرسی که روش بلد باشد و بتواند ارتباط روان شناختی بگیرد با یادگیرنده و زبان  و مقوله ی آموزش ، نظام آموزشی ما باید این ها را تربیت کند .
وقتی کسی به مرکز تخصصی زبان عربی می آید ، ما به او می گوییم به خودت قولی بده وافقی برای خود ترسیم کن درذهنت و ناخود آگاهت و روی این تصویر کار کن، هرروز به آن فکر کن  برای اینکه این تصور تبدیل به یک تصویر شود .تا از چیزی تصور نداشته باشید نمیتوانید تصویرش کنید و از چیزی که تصویری ندارید نمی توانید تصدیق و باورش کنید . این اتفاق باید درآموزش ما بیفتد ، آموزش فقط آموزش صِرف نیست این اشتباه است باید درکنارش پرورش باشد . زبان آموز باید خود را ملزم بداند که 8 ماه دیگر یا یک سال دیگر متناسب با ظرفیتی که درخود می بیند به نقطه استادی برسد، استاد مترجم است ، استاد مدرس است ، استاد می تواند راهنمای تور باشد و استاد می تواند دررشته های دیگر و موقعیت های دیگر به جایی برسد که پس از زمانی کوتاه بتواند به زبان عربی حرف بزند و بنویسد و بتواند خودش یادگیری اش را ادامه بدهد ما روی این کار می کنیم و سعی می کنیم این تصویر و باورش را آسان کنیم .
من می دانم برای بچه ها این طور جای افتاده که ما چهار سال لیسانس می گیریم درزبان عربی یا انگلیسی ، دو سه سال فوق لیسانس می گیریم و دو سه سال هم وقت می گذاریم برای دکترا گرفتن ولی ضرورتی ندارد که شما به زبان انگلیسی صحبت کنید می توانید دکتری زبان و ادبیات عرب داشته باشید ولی حرف نزنید می توانید فوق لیسانس ادبیات عرب داشته باشید ولی نتوانید چهار کلمه بنویسید این اصلا عیب نیست!
این ها درآموزش ما اشکالی ندارد چون درآموزش ما می گویند شما شش سال عربی بخون قبلش هم هفت سال خواندی، پس از 13 – 14 سال اگر نتوانستی به زبان عربی بگویی (من یک ماشین دارم) اشکالی ندارد ومهم این است که تو مدرک داری و فوق لیسانس هستی مهم نیست نمی توانی از آن استفاده کنی مهم این است که تو مدرک داری و نمره هایت بالا یا معقول است. این آن چیزی است که باید تصحیح شود از روز اول باید این نگاه ایجاد شود . نگاه کاربردی و کاربردی دیدن زبان که این زبان باید روزی مورد استفاده قرار گیرد و این روز دور نیست ، قرار نیست شش سال بعد، پس از فوق لیسانس باشد می تواند یک سال دیگر باشد . همانطور که ما اینجا نمونه هایش را داریم ، برخی اساتیدی که در مرکز هستند پس از یک سال استاد شدند ،در دو سه رشته ، بعد از 11 ماه درسه رشته استاد شدند این بهترین دلیلی است که ما برمدعای خود داریم و امیدواریم که این ادامه پیدا کند. ما در زمنیه تربیت مترجم و تربیت مدرس و تربیت راهنمای تور نیازمند متخصص هستیم . ما بیمارستان هایی داریم که از کشورهای عربی می آیند و نیازمند درمان هستند افرادی نیاز داریم که همراه اینها باشند . افرادی نیاز داریم که با صدا و سیما  یا با وزارت خارجه  همکاری کنند.
-    پرسش: نکته ای که البته درطول صحبتتان اشاره ای به آن کردید ، این مرکز با توجه به متد جدیدی که ارائه می دهد و داعیه دار این است که درزمینه آموزش روش جدیدی ارائه می کند که با توجه به روش شناسی آموزش و روان شناسی آن هست و اینکه زبان را از یک مقوله حفظی با هدف به دست آوردن مدرک، خارج کند و به مهارت و کاربرد برساند، توضیح بیشتری اگر لطف کنید بدهید که خروجی موسسه درطول فعالیتش دراین مدت چه طور بوده  و مقایسه ای انجام دهید با توجه به اینکه شما درمراکز آموزشی متعددی فعالیت دارید خروجی این مرکز چه طور بوده و درطول فعالیتش سرعت یادیگری و عمق یادگیری چه طور بوده است ؟
* استاد اصغری: این را شما از زبانی نمی شنوید بلکه زبان حال مراکز آموزشی ما این است که شما چهار سال یک زبان را بخوانید و نهایتا نتوانید صحبت کنید. چیزی حدود نود درصد کسانی که به آموزشگاهها می آیند و زبان عربی یاد می گیرند پس از سه سال نمی توانند روان سریع و صحیح و با اطمینان صحبت کنند! زبان آموز نمی داند آیا آنچه را که می گوید درست است یا نه ؟، آنچه که می خواهد نمی تواند بدون وقفه بیان کند! و به درستی آنچه که بدون وقفه بیان می کند، اطمینان ندارد! چیزی که ما درمرکز سعی می کنیم ایجاد کنیم چهار ویژگی در مکالمه است: 1. درست سخن گفتن 2. سریع سخن گفتن 3. روان سخن گفتن و 4 اطمینان از درستی سخن یا نوشته یا مهارتی که به دست آورده اید.
البته با اعتراف به اینکه ریشه یابی و خشکاندن ریشه های نگاه های نادرست به زبان و یادگیری زبان درآموزش ما ، بسیار دشوار است . اگر به ریشه ها هم دست پیدا کنید برای خشکاندن آن ریشه های نادرست ماه ها باید وقت بگذارید چرا که زبان آموزی که می آید و با یک نگاه جدید، بایک باور جدید می خواهد درکوتاه مدت نتیجه بگیرد باید آن ریشه ها را معالجه و درمان کند . آن ریشه ها بخشی مربوط به روش و بخشی مربوط به روان شناسی یادگیری و بخشی مربوط به نظام آموزشی است ، نگاهی که معلم به یادگیرنده دارد ، این دراو شکل گرفته و درمان و تصحیح و ویرایش  اینها نیازمند وقت است و ما بخشی از زمان آموزش خود را اختصاص می دهیم به این مقوله پرورشی که نگاهها را تصحیح کنیم ، باورها را زنده کنیم و افراد را با اصل و ذاتشان و فطرت یادگیری شان آشنا کنیم و اینکه این امر امکان پذیر است کما اینکه ما نمونه های زیادی داریم که اتفاق افتاده من خود زبان عربی را درسه ماه خواندم و بلافاصله شروع به تدریس کردم (این را برای این نمی گویم که من آدم باهوشی هستم برای این می گویم که بدانید امکان پذیر است) بعد درطی تدریس سالها یکی از پرسش های  ذهن من این  بود که چرا درمورد دیگران این اتفاق نمی افتد؟! یک پاسخی پیدا کردم به این پرسش و آن هم این است که: قرار نیست کسی زبان را سه ماهه یاد بگیرد، چون این اتفاق درجامعه ما نمی افتد ولی اگر شما  با خودتان قرار را براین بگذارید که زبان را درسه ماه یا شش ماه یاد بگیرید می توانید یاد بگیرید. من به این دلیل درسه ماه یاد گرفتم که نمی دانستم نباید درسه ماه یاد بگیرم یعنی پیام جامعه آموزشی به من نرسیده بود چون من خودم یادگرفتم ، من هیچ آموزشگاهی نرفتم و مطمئنم اگر آموزشگاه می رفتم پس از چهار سال هم نمی توانستم به درستی روان و مطمئن عربی صحبت کنم لذا بخش عمده ای از اتفاقی که درزندگی ما می افتد، نگاهی است که جامعه به ما می دهد، به ما می گوید تو باید بروی و بیایی ، رفتن و آمدنی که پایان زمانی دارد ولی پایان پختگی برای شما ندارد درست است که پس از 4 سال کانون را تمام می کنید دانشگاه را تمام می کنید، لیسانسه می شوید ولی آیا پس از این چهار سال استاد شده اید؟ استاد به معنی استقلال در به کارگیری زبان و درمقوله های مختلف آن مثل پژوهش، ترجمه ،تدریس و ... متاسفانه خود باوری غائب بزرگ آموزش ما است.
-    پرسش: فرمودید مرکز درزمینه های تخصصی هم آموزش خواهد داشت مثلا درحوزه درمان و ...می خواستم بدانم آیا این امکان درآموزشگاه همه سال فراهم است یا گاهی اوقات؟(یعنی آموزش زبان عربی درحوزه های تخصصی درمرکز انجام می شود ؟)
* استاد اصغری: ما در بخش آموزش زبان، تمرکز اولیه و اولویت خودرا زبان عمومی می دانیم چون اعتقاد ما این است که باید ابتدا زبان عمومی شکل بگیرد بعد به دنبال شاخه های تخصصی برویم بخشی از این تخصص و شاخه های تخصصی درمان است . ما شاخه هایی مثل بازرگانی ، سیاست و ... را مد نظر داریم که دردراز مدت فعال می کنیم و ان شا ء الله بسته های آن آماده می شود و با کمک دوستان  تدریس می شود و شاید بتوانیم در دو سه سال آینده دررشته های مختلف متخصص داشته باشیم،کسانی که می خواهند کار پژوهشی انجام دهند، بیایند و استفاده کنند از تخصص خود، ما تقریبا نزدیک 20 رشته دانشگاهی مرتبط و نیازمند به زبان عربی داریم. گذشته علمی ، تواریخ ما ، هنرما ،متصل به زبان عربی است دانشمندانی مثل ابوعلی سینا، نوشته هایشان درطب، موسیقی، فلسفه و ... به زبان عربی است. به نوعی زبان عربی مارا نزدیک می کند به آنها. اشعار فارسی ما، اشعار مولانا، حافظ و دیگران اشعاری هستند نیازمند عربی. ادبیات فارسی نیازمند عربی است و دراین رشته ها واحد عربی وجود دارد اینها همه زمینه های پژوهشی هستند که با زبان عربی حمایت می شوند .
-    پرسش: ما در زمینه های تخصصی که شما اشاره فرمودید، الان جایی داریم که عربی را به صورت تخصص آموزش بدهند ؟ مثلا درزمینه گردشگری جایی را داشته ایم که عربی ویژه گردشگری آموزش دهد ؟
* استاد اصغری: نه من سراغ ندارم .
- پرسش: درسایر استان ها آموزش عربی به چه صورت است ؟
* استاد اصغری: آنجا را هم خبر ندارم ولی می دانم در مقایسه با تهران – گرچه شاید مقایسه درستی نباشد- اگر درتهران که مرکز امکانات است این اتفاق نیفتد درشهرستان ها بعید است مگر اینکه افرادی به طور شخصی و خود جوش این کار را انجام دهند .
- پرسش: بخشی که آموزش عربی درآن داده می شود، حوزه ها هستند ، خروجی حوزه های ما با توجه به اینکه جنابعالی خود سابقه تحصیلات حوزوی دارید تا چه حد مسلط به اصول گفتگو به زبان عربی و قواعد این زبان هستند ؟
* استاد اصغری: آموزش حوزه ، آموزش سنتی است هم به لحاظ نگاه ، دیدگاه و پرورش و هم به لحاظ روش و فرایند آموزشی ، کتابهایی که درحوزه تدریس می شوند کاملا سنتی هستند . مثلا درآموزش زبان عربی ، کتابی داریم متعلق به 800 سال  پیش، طبیعتا و مسلما نگاه آموزش درقرن 21 با آن زمان فرق می کند ، اتفاقاتی که افتاده اتفاقاتی ژرف و عمیق است ، نگاهها عوض شده لذا روش هم باید عوض شود و بسته آموزشی و کتاب هم باید عوض شود و متناسب با تغییر باشد ، ولی این اتفاق نیفتاده و من خروجی چندان خوبی نمی بینم . هدف درحوزه این است که متون را بتوانند بخوانند من خیلی نمی بینم که این هدف محقق شده باشد. با توجه به آن تلاش و انرژی ای و وقتی که درحوزه ها صرف می شود برای آموزش عربی و گفتم یکی از دلایل آن نگاه به زبان عربی است . هدف گذاری درحوزه ها خیلی دقیق نیست من فکر می کنم اگر درحوزه ها آموزش مکالمه مورد توجه قرار بگیرد ، مکالمه می تواند به فهم بهتر نصوص و متون مذهبی کمک کند و بسیار در درک متون و دراستنباطش موثر است ولی متاسفانه بعضا طلبه هایی را می بینیم که همان متون درسی شان را مثل لمعه و یا رسائل و مکاسب و یا کفایه را نمی توانند به درستی بخوانند . دراعراب اشکال دارند ، در درک مطلب اشکال دارند ، درحالی که مکالمه درک عمیق تری از قواعد می دهد . من همیشه می گویم مکالمه قواعد را تقویت می کند و قواعد مکالمه را این دو با هم باید باشند و یک حلقه مفقوده ای هم هست بین این دو که ترجمه است . اگر کسی بتواند این سه را با هم داشته باشد و با هم اینها را پیش ببرد، بسیار تاثیر دارد دردرک او نسبت به متون و استنباطش . من فکر می کنم ما مثلا درزمینه تفسیر قرآن یا به عبارتی ترجمه قرآن یا متون اسلامی مثل احادیث نقص وضعف داریم و باید روی اینها کار بشود و عمده این ضعف به زبان عربی بر می گردد .
چند روز پیش آیه ای از قرآن کریم درجلسه ای مطرح شد، «ولیس الذکر کالانثی» که من دیدم چند تفسیر خیلی عجیب و غریب از این داده می شود مثلا چرا خدا مرد را به زن ترجیح داده و این آیه اشاره به آن می کند! دیگری برداشت دیگری داشت . دیدم بخشی از این داستان به این برمی گردد که شما " ال" در( الذکر) و (الانثی) را چه بگیرید، شما می دانید حدود 9-10 نوع "ال" درعربی وجود دارد . آیا ال در(الذکر) ، ال تعریف است یا جنس اگر تعریف است کدام نوع تعریف است . واگر شما این را عمیقا بدانید می توانید آن را درست تفسیر کنید البته درکنار شأن نزول و زمینه های تاریخی و داستانی آیه ، باید درکنار آن و مهم تر از آن زبان عربی را بدانید و این جزئیات و این تفاصیلش را و وقایعش را بدانید تا بتوانید درک دقیق و عمیق تری نسبت به آیات و احادیث داشته باشید .
-    پرسش: مسئله دیگر بحث کاربرد تکنولوژی آموزشی درکاربرد زبان است . برخی آموزشگاههای با شیوه های عوام فریبانه خودآموزهایی منتشر می کنند و ... به نظر شما آیا این می تواند موثر باشد ؟
-    * استاد اصغری: ببینید درآموزش زبان من جاهایی را می بینم که تکنولوژی، خودش را به روش و روان یادگیرنده و آموزش تحمیل کرده و حتی به ماده آموزشی، مثلا شما مدارس یا آموزشگاههایی می روید که با قلم هوشمند روی تخته های هوشمند می نویسند، تلویزیون ، لابراتوار و .. ولی خروجی اینها خروجی جالبی نیست چون تکنولوژی خودش را به آموزش تحمیل کرده و خبری از پرورش نیست ، این درست نیست برخی جاها متد خودش را تحمیل می کند، می گویند این است و غیر از این نیست ، این متد را بگیر و همان را  انجام بده . ولی انسان بما هو انسان درقالب مدرس و یادگیرنده مقوله های ثابتی نیستند اینها متغیرند، نمی توانید بگویید با یک روش ثابت آموزش بدهند . لذا من اعتقادم این است که تکنولوژی تا آنجایی که درخدمت یادگیری و بعد پرورشی یادگیری باشد چیز بسیار خوب است  ولی وقتی بخواهد خودش را تحمیل کند و ابتدا تکنولوژی باشد و در انتها هم تکنولوژی درآخر می بینیم خروجی ها ، خروجی های جالبی نیست.
من خیلی با این موافق نیستم مضاف براین که من همیشه یادگیرنده ها و مدرسان را ارجاع می دهم  به اینکه ببینید کودک چه طور یاد می گیرد؟ با کدام تکنولوژی بچه یاد گرفته؟ما تصاویری را به یادگیرنده نشان می دهیم که تصاویر شخصی آن فرد نیست مثلا درانگلیسی وقتی برای اولین بار می گویی car این ماشین کدام ماشین است ؟ ماشین همان عکس شخصی من است درذهن من، نه آن عکسی از ماشین که درکتاب آمده است مثلا (1912ford)  است یاآخرین مدل از گران ترین ماشین؟!
من با آن ماشینی ارتباط برقرار می کنم که درذهن من است وقتی من می گویم ماشین هریک از شما تصویری از ماشین دارید ، یکی ماشین خود را می بیند کسی کاریکاتوری از ماشین دارد و دیگری تصویری دیگر، لذا هرچه ما ارجاع بدهیم به یادگیری کودک این آموزش موفق تر است . گاهی تکنولوژی خود قید و بند به دست زبان آموز می شود، گاهی خود استفاده از نرم افزار مشکل می شود . ولی به عنوان وسیله و ابزار مفید است .
درمورد متد هم همین طور است ، حتی درمورد مدرس همین طور است . من معتقدم در مواقعی مدرس خودش را تحمیل می کند ، رفتار مدرس مانع یادگیری می شود. من استادم، شخصیت استاد آن چنان والا و بالا و عظیم و حجیم است که یادگیرنده ، دچار این شخصیت می شود ، دچار استاد می شود . این ها چیزهایی است که باید از جلوی پای آموزش برداشته شود به همین دلیل دربحث یادگیری من همیشه به مدرسان این را می گویم که بگویید من هم با شما یاد می گیرم اصلا باور کنید که شما هم دارید با یادگیرنده یاد می گیرید یعنی این طور نیست که من آن بالا و شما آن پایین هستید ، من هم یاد می گیرم و جالب اینجا است که این اتفاق درمورد خود من هردفعه تکرار می شود یعنی از ترم اول ( مقدماتی) که شروع می کنم تا آن بالا باز هم یاد می گیرم ، بخشی از آن به این برمی گردد که مدرس نباید خودش را تحمیل کند به کلاس تا امکان تعامل ، امکان رفت و آمد و انرژی و سوال و اطلاعات وجود داشته باشد .
-    پرسش: به هرحال درمواقعی نیاز است که فارغ التحصیلان به کار گرفته شوند . آیا انجمنی وجود دارد مثلا انجمن زبان عربی که الزامی داشته باشد که مثلا این همه موسسه قرآنی که درکشور فعالیت می کنند و دولتی هم نیستند ولازم نیست استخدام رسمی صورت بگیرد ولی حداقل سفارش کند و یا یک آیین نامه ای تنظیم شود که موسسات آموزشی که از فارغ التحصیلان رشته عربی استفاده می کنند ، تسهیلات بگیرند یا وزارت کار برای اینها امتیازاتی قائل شود ، کاریابی هایی شکل بگیرد با توجه به اینکه 15-20 کشور عربی درمنطقه ما هست این بازار کار وجود دارد که فارغ التحصیلان رشته های عربی باشند که رسیدگی کنند این کاریابی ها و آموزش بدهند ، مشاوره بدهند و وضعیت اشتغال درکشورهای عربی را برای اینها تعریف کنند و یک فرد جویای کار چه طور می تواند با چند واحد درسی یا چند ترم درس خواندن بتواند برای خود کار پیدا کند ، با توجه به مشترکات فرهنگی که اشاره شد.
-    مهندس حسینی: توضیحی باید داده شود دربحث اعزام نیروی کار به خارج از کشور مقدماتی لازم است یکی نوع ارتباط با کشورهایی است که می خواهیم نیرو بفرستیم، ایران دربحث اعزام نیروی کار اصلا کشور موفقی نبوده ، بعد از قضایای عراق درمنطقه فقط توانستیم بخشی نیروهای ساده اعزام کنیم برای کارهای عمرانی به خصوص به کردستان عراق که یک کاریابی در کردستان کار می کند و یکی درتبریز روی اعزام نیرو کار می کند . اصولا بحث اعزام نیروی کار به کشورهای عربی دچار مشکل است من همین چند شب قبل دیدم کشورهای عربی استاد دانشگاه استخدام می کنند ولی ترجیح می دهند از اندونزی مالزی یا کشورهای غیر شیعه حتی پاکستان و هند جذب کنند و گرایشی به جذب از ایران ندارند .
-    پرسش: به طور عمده الان کانون بحث آموزش زبان را مطرح می کند و موسسات معدودی مثل مرکز تخصصی زبان عربی چه کسی نظارت دارد بر این طیف عظیمی از معلم های عربی که آیا صلاحیت تدریس عربی را دارند یا نه چه بسا این مدرس خود ضد این عمل کند چه کسی نظارت می کند که آیا مدرس استانداردهای لازم را دارد یا نه ؟
-    * استاد اصغری: هرمرکزی برای خود ساز و کار ویژه ای دارد ولی اینکه مرکز خاصی باشد تمام این گزینش ها را  پوشش بدهد را نه من چنین مرکزی را نمی شناسم هر مرکزی برای خود استانداردهای خاص خود را دارد ولی این را قبول دارم که ما بخشی از معلمها و استادهای عربی مان خیلی با عربی رفیق نیستند من اعتقادم این است که شما هرچیزی را که درس می دهید باید نسبت به آن سمپاتی داشته باشید حتی تعصب، دراین حد که شما حداقل چیزی که درس میدهید را دوست داشته باشید. ما معلم های عربی داریم که وقتی با آنها به طور خصوصی صحبت می کنی می گوید من از این بدم می آید شما وقتی صرفا به دلیل درآمد کاری را انجام می دهی به خصوص کاری که آموزشی است و به خصوص آموزشی که اساسش پرورش است و با روح و روان انسان درارتباط است مسلما خروجی های خوبی ندارید . این یکی از ضعف های سیستم آموزشی ماست . ما معمولا کتاب را درست می کنیم ولی باید توجه داشته باشیم آنچه  که باید درکنار کتاب تصحیح و ویرایش شود نگاه و روش معلم و نظام آموزشی به مقوله آموزش و پرورش و زبان و زبان عربی است .
-    من امیدوارم که این گرد همایی گامی باشد درجهت ایجاد فرصت های شغلی و فعالیت افراد متخصص در این فرصت ها ان شاء الله و معتقدم این همایش می تواند مقدمه ای باشد برای حرکت به  سمت اینکه  بخشی را که دولت نمی تواند کاری انجام دهد مجموعه های غیر دولتی انجام دهند. همیشه هم نباید توقع داشته باشیم که از بالا چیزی به ما داده شود با این فرهنگ خیلی موافق نیستم که منتظر باشیم که چیزی به ما داده شود.
 

منبع: عربی برای همه

http://www.arabiforall.com

Soran

Soran
داره خودمونی میشه
داره خودمونی میشه
بسم الله الرحمن الرحيم
دغدغه‌هاي جالبي از زبان استاد اصغري خوانديم من با اول مقاله بسيار موافقم يعني اينكه هدف نقطه‌ي اصلي است و بسيار مهم است اما اندكي با مطلب دوم يعني اينكه نقطه‌ي شروع زبان عربي نبايد با آيات  باشند مخالفم چون نميتوان اين قضيه را ناكارآمد توصيف كرد و نميتوان آيات را با سخنان شكسپير يا أشعار حافظ و عطار و.. مقايسه كرد چرا كه أولا در نظام آموزشي ما است كه نميدانند چگونه از آيات گرانبهاي إلهي بهره ببرند يا أحاديث و روايات را چگونه بكار ببندند و ثانيا فصاحت آيات إلهي بس بسيار وسيع‌تر و گيراتر است و ثالثا ما به خاطر تقدس و پاكي‌شان بايد گاها آنها را نقطه‌ي شروع قرار ميدهيم، البته ما قرار نيست به زبان خاصي شيريني ببخشيم تا يادگيرندگان آن زبان ترغيب به يادگيري شوند چون وظيفه‌ي آنهاست كه نسبت به چيزي كه ميخواهند گام بردارند ؛ چون كسي كه هدفش چيزي باشد خود را براي رسيدن به آن بايد به آب و آتش بزند نه اين كه ديگران هدف و راه رسيدن به آن را برايش زيبا سازند تا او ترغيب گردد، درضمن أسباب و وسائل در يادگيري زبان زيادند و كسي كه هدف‌اش يادگيري زبان عربي است نبايد خود را در كتب درسي و دانشگاهي كشورمان كه شالوده‌اي از نظام خشك آموزشي ايران هستند محصور گرداند بلكه بايد به يادگيري خود تنوع ببخشد،
البته در نظام آموزشي كشورهاي همسايه در همان ابتدا در كتابهاي خردسالان تركيبي زيبا از إرائه‌ي آيات و استفاده از مباحث متنوع ديگر و درج محاورات ضروري و تصاوير را مد نظر قرار ميدهند اما متأسفانه در كشور ما يا با (هذا - هذه) شروع ميكنند و يا با احاديث و روايات بدون استفاده از تصاوير و مطالب كمك آموزشي در كنار آنها؛
و با ساير مطالبي كه در بند 3 الي آخر مقاله آمده بودند موافقم و واقعا دغدغه‌هاي غير قابل انكار و ناراحت‌كننده‌اي بودند و راهكارهاي ايشان هم جالب بودند.
از استاد اصغری جهت إیراد این مطالب و از استاد أسدی به‌ خاطر درج آنها در انجمن سپاسگذارم؛
وآخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمين

مشاهده موضوع بعدي مشاهده موضوع قبلي بازگشت به بالاي صفحه  پيام [صفحه 1 از 1]

صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد