انجمن آموزش مکالمه عربی
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مرحبا بک في منتدی تعليم العربية للناطقين بالفارسية
يمکنک قراءة المواضيع والتحميل بدون التسجيل. ولکن إذا أردت أن تساهم في المواضيع یجب أن تسجل في المنتدی ويتم تفعيل حسابک من قبل المدير.
مع خالص الشکر و التحية
فریق الإدارة
************
سلام
خـــــوش آمــــــــــــــــدید
برای شرکت در مباحث این انجمن و استفاده از امکانات آن نیاز به عضویت دارید. پس از تایید عضویت می توانید در مباحث انجمن شرکت کنید.
برای دانلود کتابها، درسها، فیلمها، معجمها و نرم افزارهای آموزش مکالمه از وبلاگ انجمن به آدرس زیر استفاده کنید:
http://www.arabiforall.com/
با تشکر
گروه مدیریت انجمن مکالمه عربی
انجمن آموزش مکالمه عربی
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مرحبا بک في منتدی تعليم العربية للناطقين بالفارسية
يمکنک قراءة المواضيع والتحميل بدون التسجيل. ولکن إذا أردت أن تساهم في المواضيع یجب أن تسجل في المنتدی ويتم تفعيل حسابک من قبل المدير.
مع خالص الشکر و التحية
فریق الإدارة
************
سلام
خـــــوش آمــــــــــــــــدید
برای شرکت در مباحث این انجمن و استفاده از امکانات آن نیاز به عضویت دارید. پس از تایید عضویت می توانید در مباحث انجمن شرکت کنید.
برای دانلود کتابها، درسها، فیلمها، معجمها و نرم افزارهای آموزش مکالمه از وبلاگ انجمن به آدرس زیر استفاده کنید:
http://www.arabiforall.com/
با تشکر
گروه مدیریت انجمن مکالمه عربی
انجمن آموزش مکالمه عربی

أهلا وسهلا بك زائرنا الكريم, أنت لم تقم بتسجيل الدخول بعد! يشرفنا أن تقوم بالدخول أو التسجيل إذا رغبت بالمشاركة في المنتدى

مهمترين قواعد زبان عربى

مشاهده موضوع بعدي مشاهده موضوع قبلي اذهب الى الأسفل  پيام [صفحه 1 از 1]

1مهمترين قواعد زبان عربى Empty مهمترين قواعد زبان عربى الأحد 28 نوفمبر - 15:47

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
جمله اسمیه

منبع این بخش از مطالب : شبکه آموزش
جمله ي اسميه
جمله اي است كه با اسم آغاز مي شود.
اركان جمله ي اسميه : خبر – مبتدا
مثال : العلمُ نافعُ
انواع خبر :
مفرد : مثل الطالبُ جالسُ
جمله : الطالبُ يقرأَ الكتابَ
شبه جمله : جار و مجرور : الكتابُ في المحفظةِ
ظرف ( همان قيد مكان و زمان در زبان فارسي است) :‌الكتابُ هناكَ.
خبر مقدم :‌
‌گاهي خبر بر مبتدا مقدم مي شود مخصوصاً زماني كه : خبر جمله باشد و مبتدا اسمي نكره باشد.
في المحفظة

كتابُ
خبر مقدم

مبتداي مؤخر
في المحفظة

كتابُ
خبر مقدم

مبتداي مؤخر
تمرين درس دوم :
1 . در جمله و علّم آدمَ الاسماء كلّها ضمير متصل كدام است؟
ضمير متصل ها مي باشد.
2 . در جمله الجهادُ بابُ من ابواب الجنة خبر كدام است؟
جهاد = مبتدا و باب من ابواب جنة ، خبر است.
3. در جمله التواضع ثمرةُ العِلْم اسم مجرور كدام است؟
اسم مجرور علم مي باشد.
4 – بين كلمات زير كدام مبني است ؟
الذين – انتُما – مَنْ – مجالس – كيفَ – كتابُهُ – هذا
كلمات مبني به اين شرح است
الذين : از انواع موصول
انتما : از انواع ضمير است
من : اسم موصول
كيف َ : اسم استفهام – مبني
كتابُهُ : ضمير است و مبني
هذا :‌مبني است
5 – بين كلمات زير كدام مبني فعل لازم و كدام فعل متعدي است؟
سمعوا – اُشاهِدُ – نفتحُ – يأكلانِ – يلَعَبُ – جلَسا
سمعداً – اُشاهِدُ (متعدي هستند) و جلسا – يلعَبُ لازم هستند.
تفتحُ متعدي
6 – اسامي جامد كدامند؟
دختر – شريف – علامه – عظمي – مكتوب – سهْل
7 – در جملات زير مبتدا و خبر را مشخص كنيد :
- التلاميذُ اَمَلُ المُستقبَلِ … است .
- النجاةُ في الصّدقِ ……است.
التلاميذُ : دانش آموزان مبتدا
املُ المستقبل:اميد آينده هستند (خبر)
النجاة : مبتدا
صدق : خبر
8 – ترجمه كنيد :
الجنّة تحْتَ الاقدام الاُمّهاتِ
بهشت زير پاي مادران است.
9 – با توجه به معناي آيات زير، كدام كلمه مي تواند جاي خالي را پر كند؟
لا … من رحمة الله ( تقنطونَ – تقنطوا – اِقنطوا)
از رحمت خدا نااميد نشويد
جواب لا تقنطوا
10 – كدام آيه جمله اسميه نيست؟
1) العاقبةُ للمُتّقين
2) لاتُصعّرَ خدّكَ للناس
3) المالُ و البنونَ زينةُ الدنيا
والعاقبة للمتقين : اسميه است
و لا تصغر خدّك : اسميه نيست
المال و البنون : اسميه است

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
ضمیر
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

ضمير
ضمير : كلمه اي است كه جانشين اسم ظاهر مي شود و از جهت عدد و جنس با آن مطابقت مي كند.
انواع ضمير
منفصل

متصل
مرفوع

منصوب

مرفوع

منصوب او مجرور
هو

هي

ايّاه

ايّاها

-

-

ه

ها
هما

هما

ايّاهما

ايّاهما

ا

ا

هما

هما
هم

هنَّ

ايّاهم

ايّاهنَّ

و

ن

هم

هنَّ
انتَ

انتِ

ايَاکَ

ايّاکَ

تَ

تِ – ي

کَ

کِ
انتما

انتما

ايّاکما

ايّاکما

تما

تما

کما

کما
انتم

انتنَّ

ايّاکم

ايّاکنَّ

تم

تنَّ

کم

کنَّ
انا

ايّاي

تُ

ي
نحن

ايّانا

نا

نا
اسم موصول : اسمي كه دو كلمه يا دو جمله را به هم وصل مي كند و معناي آن توسط عبارت بعد كامل مي شود.
صله موصول :
جمله و يا شبه جمله اي كه بعد از اسم موصول مي آيد و ابهام آن را برطرف مي كند، مانند اَحْترمُ الذي يقول الْحقّ (لله ما في السّماواتِ و ما في الارضِ)
معرب :
كلمه اي است كه علامت اعراب آن متناسب با موقعيت جمله ، تغيير كند.

مبني :
كلمه اي است كه حركت آن در شرايط مختلف ثابت باشد.
انواع كلمات مبني :
اسم :
1 – ضمير
2 – اشاره
3- موصول
4- شرط
5 – استفهام

ب – فعل :
1 – ماضي : همه ي صيغه ها
2 – امر : همه صيغه ها
3 – مضارع : دو صيغه جمع مؤنث

ج – حرف :
حروف : همه آن ها
جمله فعليه :
جمله اي است كه معمولاً با فعل آغاز مي شود.
اركان جمله فعليه : فعل – فاعل
انواع فعل :
لازم – متعدي

لازم : فعل + فاعل
انواع فاعل : اسم ظاهر «جاء الْحقّ»
ضمير بارز المؤمنون يعبدون الله
ضمير مستتر يا علّيُ اكتُب التمرين َ (انتَ)

متعدي : فعل + فاعل + مفعول
مفعول به : اسم ظاهر : خلق اللهُ الانسان
ضميربارز : اللهُ ينْصُرُكَ

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
شرايط عدد 11 , 12
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

شرايط عدد 11 , 12
شرايط عدد 11:
براي معدود مذكر :
احدَ عشَرَ
براي معدود مؤنث اِحْدي عشرةِ (هر دو جزء مبني برفتح)
شرايط معدود:مفرد ومنصوب
كاربرد عدد با معدود مذكر: قرأتُ احدَ عشرَكتاباً
كاربرد عدد با معدود مؤنث:قراتُ احْدي عشرةَ مجلّةً

شرايط عدد 12:
براي معدود مذكر: اثنا عشرَ – اثني عشر
شرايط معدود: مفردومنصوب
كاربردعددبامعدودمذكر:هُنا اثنا عشرَ كتاباً
كاربردعددبامعدودمؤنث:هُنا اثنتا عشْرةَ مجلّةً
براي معدودمؤنث:اثنتا عشْرةَ اثنتي عشْرةً
(جزء دوم مبني برفتح)
شرايط معدود: مفردومنصوب
كاربردعددبامعدودمذكر:قرأتُ اثني عشَر كتاباً
كاربردعددبامعدودمؤنث:قرأتُ اثْنتي عشْرةَ مجلّةً
سؤال : وظيفه اعداد در ساختار جمله چيست و چه سهمي در ساختن آن دارند؟
جواب : عدد هم به عنوان عضوي از اعضاي جمله نقش پذيرفته و انجام وظيفه مي كند.
مثال :
خرجَ الطّلابُ من البيتِ.
خرَجَ ارْبعةُ طلاّبٍ من البيتِ .

رأيتُ الطّلابَ في المدرسة .
رأيتُ ارْبعةَ طلاّبٍ في المدرسة .

سلّمتُ علي الطلاّبِ.
سلّمتُ علي ارْبعةِ طلابٍ.
اعراب اعداد
1و 2 از جهت اعراب تابع ماقبل است :
هذا قلمُ واحدُ .
قرأتُ مجلتينِ اثنتينِ .

3 تا 10 متناسب نياز جمله نقش مي گيرد و مي تواند مرفوع يا منصوب و يا مجرور شود مانند :
حضرَ ثلاثةُ معلّمين و ثلاثُ معلّماتٍ – رأيتُ ثلاثة معلّمينَ و ثلاثَ معلّماتٍ.

11 متناسب نياز جمله نقش پذيرفته اما هر دو جزء آن مبني بر فتح است. لذا اعراب آن در هر سه حالت محلي است.
حضَر احدَ عشرَ فلاّحاً .
رأيْتُ احدَ عشَرَ فلاّحاً .
سلّمْتُ علي احدَ عشرَ فلاّحاً.

12 متناسب با نياز جمله نقش مي پذيرد. اما جزء اول «معرب» و جزء دوم مبني بر فتح است.
جاء اثنا عشرَ طالباً .
رأيت اثنتي عشْرةَ طالبةً .
سلّمْتُ علي اثنتي عشْرةَ .
معلّماً و اثْنتي عشْرةََ معلّمةً .
تمرين هاي درس دهم :
1 – جاي خالي را با عدد مناسب پر كنيد :
(واحدٌ – اثنا عشرَ – اثنتا عشْرةَ)
1. فقُلنا اضْرِب بَعصاكَ الحجر فانفجرتْ منه …. عيناً (البقره -60)
2. انّ عدّةَ الشهورِ عندَ الله … شهراً (التوبة – 36)
1 . جواب اثنا عشرَ
2. اثنتا عشرَة َ
2 – جاي خالي با عدد يا معدود مناسب پر كنيد:
1 – لكلّ فصلٍ ……اَشهُرٍ ( ثلاثةُ – ثلاثُ – ثلاثةٌ)
2 – في البيت خمْسةُ ……( مصابيحِ – مصابيحَ – مصابيحٍ)
ثلاثُ جواب مي باشد. اعداد مؤنث از سه تا 10 ، تاي تأنيث ندارد (بدون تاء) اعداد مذكر از سه تا 10 «تاء» دارد
مصابيحٍ صحيح مي باشد.
3 – ترجمه كنيد :
ايمانٌ علي اربعِ دعائمَ ، علي الصّبرِ و اليقينِ و العدْل و الجهاد.
دُفنَ اربعةُ أئمةٍ منْ اهل البيتِ (ع) في البقيع.
1. ايمان 4 ركن دارد.
صبر – يقين – عدل – جهاد
دعائم : جمع دعامة : ستون
امام از امامان اهل بيت (ع) در بقيع مدفون شده اند.
نكته :‌در زبان فارسي ممدود فقط يك حالت دارد و آن مفرد است لذا معدود عربي به هر شكل باشد به صورت مفرد ترجمه مي شود.
4 – تَدورُ مباراةُ كُثرةِ السّلّةِ بين فريقين ……. اثنتانِ – اثنتينِ – اثْنينِ
كرة السّلة :‌ بسكتبال
الفريق :‌تيم – گروه
المبارات : مسابقه
5 – عدد مناسب را در جاي خالي آيه زير قرار دهيد:
الف – و لقد آتينا موسي …….آياتٍ بيناتٍ (اسرا 101)
تسعةَ – تسعَ

ب – انّ ربّكُمُ اللهُ‌ الذي خلقَ السّمواتِ و الارض َ في …..ايّامٍ (اعراف 54)
ستّة ِ – ستّ
الف : تِسْعَ مي باشد.
جواب ب : ستّةِ مي باشد

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
عدد
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی
عدد (العدد)
پيشرفت انسان روز به روز بر اهميت اعداد در زندگي افزوده است. براي آشنايي با اعداد در عربي به جدول زير توجه نمائيد:
عدد

واحد

اثنان

ثلاثه

اربعه

خمسه

سته

سبعه

ثمانيه

تسعه

عشره
هم
خانواده

احد
موحد

مثنی
ثانيا

ثلث
مثلث

ربع
مربع

خامس
خمس

سادس
مسدس

اسبوع
سابع

ثامن
مثمن

تاسع
تاسوعاء

اعشار
عاشوراء
شماره

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10
مي خواهيم شما را با اعداد 1 تا 12 آشنا كنيم. و مي دانيم در زبان عربي مذكر و مؤنث بودن كاربردي وسيع دارد. اعداد نيز از اين قانون مستثني نيستند و در صورت مذكر و مؤنث بودن به كار مي روند.
1و2
عدد

مذکر

مونث
1

واحد

واحدة
2

اثنان
اثنين

اثنتان
اثنتين
3 تا 10
عدد

مذکر

مونث
3

ثلاث

ثلاثه
4

اربع

اربعه
5

خمس

خمسه
6

ست

سته
7

سبع

سبعه
8

ثماني

ثمانيه
9

تسع

تسعه
10

عشر

عشره
اعداد 1 تا 10 كه از يك جزء ساخته شده اند عدد مفرد گفته مي شود
11 و 12
عدد

مذکر

مونث
11

احد عشر

احدي عشره
12

اثنا عشر
اثني عشر

اثنتا عشر
اثنتي عشر
اعداد 11 و 12 از دو جزء تشيل شده اند كه به آنها عدد مركب گفته مي شود. معدود :
به كلماتي كه شمرده مي شوند معدود گفته مي شود. معدود بر وزن مفعول و به معناي شمرده شده است.
يك سال دوازده ماه دارد.
(عدد) (معدود) ( عدد) (معدود)
مثال اعداد از قرآن كريم:
و الهكم الهٌ واحدٌ :‌معبودتان يك خداست (البقره 163)
نكته راجع به عدد 1و2
هر اسم مفردي بر يك بودن دلالت مي كند و هر مثنايي بر «دو» بودن دلالت مي كند. لذا اين دو عدد يك و دو را مي توان پس از اسم مفرد يا مثني براي تأكيد كردن آورد.
مثال :
قرأتُ كتاباً واحداً (مذكر)
قرأتُ مجلّةً واحدةً (مؤنث)
مثال هذانِ كتابانِ اثنانِ
هاتانِ مجلّتانِ اثنتانِ
اما اعداد از 3 تا 10
همراه معدود به كار مي روند. اين اعداد برعكس معدود خود به كار مي روند. يعني براي معدود مذكر با «تاء» و براي معدود مؤنث بدون «تاء» استفاده مي شوند. نقش: متناسب با نياز جمله
شرايط معدود: جمع ومجرور
كاربرد عدد با معدود مذكر:
قراتُ ثلاثةَ كتبٍ
قراتُ ارْبعةَ كُتبٍ
قرأتُ خمسةَ كُتبٍ
قرأتُ ستة كُتبٍ
قرأتُ سبعةَ كُتبٍ
قرأتُ ثمانيةَ كُتبٍ
قرأتُ تسْعةَ كُتبٍ
قرأتُ عشْرةَ كتبٍ

كاربرد عدد با معدود مؤنث:
قرأتُ ثلاثَ مجلاّتٍ
قراتُ اربْع مجلاتٍ
قرآتُ خمسَ مجلاتٍ
قرأتُ ستّ مجلاتٍ
قرأتُ سبْعَ مجلاتٍ
قراتُ ثمانيَ مجلاتٍ
قراتُ تسعَ مجلاتٍ
قرأتُ عشْرَ مجلاّتٍ

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
منصرف و غیر منصرف
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

غير منصرف
5 – غير منصرف
اسم هاي غير منصرف هر گاه مجرور شود و به جاي كسره : فتحه فرعي مي گيرد.
به چنين اسم هاي غيرمنصرف (ممنوع من الصرف) مي گويند. اين اسم ها هيچوقت تنوين نمي گيرند.
مثال ايرانُ وطني ،
اُحِبُّ ايرانَ ،
في ايرانَ معادنُ كثيرةٌ
با علامت اصلي اعراب نگرفته است
مهمترين اسم هاي غيرمنصرف :
1 – علم مؤنث : فاطمه، حمزة : «الاسلامُ علي فاطمةً الزّهراء»
2 – علم غيرعربي : يوسف – يعقوب – فرعون «و اَرسلْنا الي فرعونَ رسولاً»
3 – نام شهرها و كشورها : طهران – مكه « و الي مدينَ أخاهُمْ شُعيباً»
4 – صفت بر وزن افعل اكبر- ابيض « اليس اللهُ بأعلمَ بالشاكرين»
5- جمع مكسر هم وزن مفاعل و مفاعين « و زيّنا السّماءَ الدنيا بمصابيحََ»

نكته :
اسم هاي غيرمنصرف در صورت گرفتن الف و لام و يا مضاف واقع شدن مي توانند حركت كسره را بپذيرند.
مثل :‌في المساجِد مُصلّونَ كثيرونَ .
في مساجدِ المدينةِ مَكْتباتٌ قيمةٌ
تمرين هاي درس چهارم
1 – اعراب فرعي در عبارات زير مشخص كنيد.
- لِفاطمةَ فضائلُ لا نجِدُها في الاخرينَ
- اكرم اَباكَ و انْ لَمْ يُكرمُكَ.
لِفاطمةَ فضائلُ لا نَجِدُها في الاخرينَ
فاطمةَ – اسم غير منصرف ( قاعده 215)
ين – جمع مذكر سالم – نشانه ي (قاعده دوم) جر است.
اكرم اباكَ و اِنْ لَمْ يُكرِمْكَ
اي عبارت اعراب فرعي ندارد.
2 – در جاي خالي كلمه مناسب قرار دهيد.
- خلقَ اللهٌ …. السّبْعَ (السّمواتَ‌، السّمواتِ )
- …… يُدافعونَ عن الوطَنِ الاسْلامي ( المُجاهدنَ ، المُجاهدينَ)
خلقَ اللهُ السّمواتِ السّبْعَ
از قاعده جمع مؤنث سالم
جاي خالي المجاهدون – واو نشانه رفع است
المجاهدون مدافعونَ ………
3 – اعراب اشتباه كه زير آن خط كشيده شده است را مشخص كنيد با ذكر توضيح
الْحسناتُ يُذهِبْنَ السّيئاتَ
جواب صحيح السيئاتِ مي باشد طبق قاعده جمع مؤنث سالم
4- گزينه نادرست را در هر مجموعه، معين كنيد سپس علامت هاي خواسته شده را بنويسيد:
شاهدتُ ( المعلّْمين – التلميذينِ في المكتبة – اخاكَ – الطالباتَ )
علامت هاي فرعي نصب

سلّمتُ علي …(المؤمنينَ – المعلّمين – ابراهيم- اخيكَ )
علامت هاي فرعي جر
1. در جمله شاهدتُ : الطّالباتَ گزينه نادرست مي باشد و ساير گزينه ها صحيح است علامت هاي فرعي نصب در اخاكَ : الف نشانه نصب است و در الطالبات علامت فرعي نصب -ِ يا -ٍ مي باشد.
2. در التلميذينِ : علامت فرعي نصب ياء مي باشد. (در مثني)
در المعلمين َ : يا نشانه نصب و جر است. (در جمع مذكر سالم)

سلمتُ علي المؤمنينَ (جمع مذكر سالم) ي نشانه نصب و جر
المعلمينِ—> (مثني ) يا فرعي علامت جر است
ابراهيم —> با كسره اصلي نشانه جر است

نكته : اگر ابراهيم را عَلَم مذكر فرض كنيم اسم غيرمنصرف و بايد ابراهيمَ باشد. اخيكَ : درست است . ياء نشانه جر است.
5- ترجمه كنيد :
مَنْ لمْ يصْبِر علي تَعَبِ التعلّم ساعة بقي في تعب الجهل ابداً.
كسي كه يك ساعت به رنج علم آموزي صبر نكند تا ابد در رنج جهل باقي مي ماند
6- ترجمه آيات زير را با كلمه مناسب كامل كنيد :
الحمدَُ الله الذي خلق السّموات و الارض … (انعام – 1)
ستايش ازآن خداوندي است كه …. و زمين را آفريد.

واللهُ بما تعملونَ خبير.
و خداوند به آنچه ….. آگاه است .
- جاي نقطه چين بايد كلمه آسمان ها باشد
- جاي نقطه چين عمل مي كنيد بنويسيد.
7 – كلمه مناسب و نقش آن را انتخاب و در جاي خالي قرار دهيد:
(ولقد انزلنا اليك َ….) بقره 99
(آياتاً / مفعول به – آياتٍ / اسم مجرور)
در جاي خالي آياتٍ ، اسم مجرور قرار مي گيرد.

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
معرفه و نکره
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

نكره
اسم هايي كه بر شخص يا شيء نامشخصي دلالت دارند، نكره مي گوئيم. مثل : كتاب كدام كتاب مشخص نيست.
معرفه :اسم هايي كه بر شخص يا شيء مشخصي دلالت دارند، معرفه مي گوئيم. مثل قرآن مجيد ، مشخص است چه كتابي است.
مي توان اسم هاي نكره را معرفه نمود – چگونه ؟
اسم هاي نكره با دو واسطه مي توانند معرفه شوند.

1) ال + نكره = معرفه
ال + رجلُ = الرّجلُ
ال + قومٍ = القَوْمِ
اسم معرفه در حالت بالا را، معرف به ال مي گوئيم

2) نكره + معرفه = معرفه ، معرفه
كتابٌ + المعلّم = كتابُ المعلّم
قلمُ + ك = قلمُك
اسم معرفه در اين حالت را معرف به اضافه مي گوييم

اسم هايي مثل علَم – ضمير – اشاره – موصول به خودي خود معرفه و شناخته شده هستند. به اسم هايي كه بر جنس يك شخص يا يك شي دلالت مي كنند در عربي اسم جنس و در فارسي اسم عام گفته مي شود. مانند مرد – زن – كشور – كوه – رود
حال اگر از ميان يك جنس يك فرد يا يك واحد را جدا كنيم و نامي بر او بنهيم اين نام را در عربي اسم علم و در فارسي اسم خاص مي نامند. هر چند افراد متعددي با اين نام خوانده شوند. مانند حسن، زينب ، ايران – البرز، كارون
عَلَم يكي از معارف است.
هر اسمي كه جزء معارف فوق نباشد نكره است – خواه تنوين داشته باشد يا نداشته باشد.
تمرين هاي درس سوم
1-اسامي زير را در دو رديف معرفه و نكره قرار دهيد:
قلم – صف – شيراز – القريه – فاطمة – الله – نجف – اهل التقوي – محمدٌ – مدرسة – مكة – مريم – مغفرةٌ – حسي – نهج البلاغه – ايران – يوماً
اسامي نكره : يوماً – مدرسه – قلم – كتاب – شجرة اسامي معرفه : حسين – مغفرةٌ – مريم – مكه – محمدٌ – اهل التقوي – الله – نجف – فاطمه – شيراز – القريه – نهج البلاغه – ايران
2 – در جاهاي خالي موصول مناسب را بگذاريد.
المؤمنُ هو …. آمنَ بالله و رسوله (الّذي – اللّتين – الّتي – الّذين)
جواب …….الذي است
نكته :
در ترجمه اسم هاي نكره معمولاً از «ي و يك» استفاده مي كنيم.

قراتُ مقالة في مجلّة : مقاله اي را در يك مجلّه خواندم .
مشاراليه هر گاه داراي «ال» باشد، اسم اشاره آ» به صورت مفرد (با صفت اشاره يا اسم اشاره ي فارسي تطابق دارد) ترجمه مي شود هر چند مثني يا جمع باشد :‌
هذا الفّلاحُ ( اين كشاورز ….)
هذانِ الفلاّحان ِ ( اين دو كشاورز….)

مشار اليه هر گاه بدون «ال» باشد اسم اشاره آن عيناً ترجمه مي شود و در اين صورت با ضمير اشاره فارسي مطابقت مي كند:
هذا فلاحٌ :‌اين كشاورز است.
هذانِ فلاحان :‌اين ها دو كشاورزند

مشار اليه هر گاه ، بدون «ال» باشد اسم اشاره آن عيناً ترجمه مي شود و در اين صورت با ضمير اشاره فارسي مطابقت مي كند:
هذا فلاحٌ : اين كشاورز است.
هذان ِ فلاّحان : (اين دو كشاورز)

مشار اليه هر گاه بدون «ال» باشد اسم اشاره آن عيناً ترجمه مي شود و در اين صورت با ضمير اشاره فارسي مطابقت مي كند:
هذا فلاحٌ :‌اين كشاورز است.
هذانِ فلاّحان: اينها دو كشاورزند.
3 – با توجه به نكته فوق كدام ترجمه صحيح است؟
هذانِ خصْمانِ اخْتصموا في ربهمْ
اين ها دو گروه دشمن يكديگرند كه درباره پروردگارشان با هم ستيز كردند.
اين، دو گروه دشمن يكديگر هستند كه درباره پروردگارشان با هم ستيز كردند.
اين دو گروه دشمن يكديگر هستند كه درباره پروردگارشان با هم ستيز كردند
4 – عبارت زير را به زبان فارسي ترجمه كنيد .
الطّامعُ في وثاقِ الذّلّ.
وثاق ذّلّ = بند ذلت .
جواب : طمع كار در بند ذلت است

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
معلوم و مجهول
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

معلوم ومجهول
نكته : هر فعلي معمولاً فاعلي دارد. گاه فاعل را مي شناسيم. گاه فاعل را نمي شناسيم. فاعل كلمه اي است كه كاربرد واقع مي شود.
فعل ها از جهت فاعل بر دو نوع هستند:
1 – فعلي كه فاعل آن مشخص است
2 – فعلي كه فاعل و انجام دهنده آن نا مشخص است.

شناسايي مثل مجهول در زبان فارسي :
مجهول : درس داده مي شود : معلم درس مي دهد.
مجهول : نهالي كاشته شد : باغبان نهالي كاشت.
با توجه به مثال فوق متوجه مي شويد كه مي توان در زبان فارسي فعل ها را با فعل كمكي شدن مجهول نمود.
روش مجهول نمدن فعل در زبان عربي :
1 – ماضي :‌عين الفعل را كسره مي دهيم . حروف متحرك ماقبل را مضموم مي كنيم .
مثال :‌خلقَ :‌آفريد مجهول آن مي شود.
خُلِقَ :‌آفريده شد.

2 – مضارع : عين الفعل را فتحه مي دهيم – فقط حرف مضارعه را مضموم مي كنيم.
مثال :‌يَخْلُقُ : مي آفريند. مجهول آن يُخْلَقُ (آفريد مي شود)
فعل مجهول فعلي است كه فاعل آن مجهول است و در جمله وجود ندارد و با حذف فاعل جمله ناقص مي شود و به نايت فاعل نياز داريم.
بنابراين براي مجهول كردن يك جمله مراحل زير به ترتيب انجام مي شود.
1 – حذف فاعل مثال :
غَرَس الفلاحُ شجرةَ في الحديقةِ —> (فعل – فاعل – مفعول به – جارومجرور)

2 – تعيين نايب فاعل : مفعول به ، به عنوان نايب فاعل در جاي فاعل قرار گرفته مرفعو مي شود. كه جمله بالا به اين صورت نوشته مي شود :
غَرَس شجرةٌ في الحديقةِ .
3 – تغيير حركات و صيغه فعل : حركات فعل متناسب با ماضي و يا مضارع بودن آن تغيير مي كند و از نظر مذكر و مؤنث بودن با نايب فاعل مطابقت مي كند. مثال بالا:
غُرسَتْ شجرةُ في الحديقةِ .—> (فعل مبني مجهول – نائب فاعل – جار و مجرور)
چرا به مفعول به ، نايب فاعل مي گويند؟
چون پس از حذف فاعل، مفعول به جاي آن را مي گيرد – اعراب آن مرفوع مي شود و فعل مجهول از نظر مذكر و مؤنث بودن تابع مفعول (نايب فاعل مي شود) به همين دليل به آن نايب فاعل مي گوئيم.
نايب فاعل از نظر نوع هم مانند فاعل است .
انواع نايب فاعل :
1- اسم ظاهر مثال : كُتِبَ الدّرسُ
2- ضمير بارز مثال : الاعداءُ قُتلوا في الحربِ
3- ضمير مستتر مثال : الصديقُ يُعْرَفُ عندالشدائد (هو)
تمرين درس هشتم
1 – جواب بدهيد :
- اعراب نايب فاعل چيست ؟
- حركت عين الفعل در مضارع مجهول چيست؟
- حركت حرف اول مجهول چيست؟
- اعراب نايب فاعل : مرفوع است.
حركت عين الفعل در مضارع مجهول : فتحه است.
- حركت حرف اول فعل مجهول : ضمه است.
2 – جاي خالي را با فعل مناسب از نظر اعراب پر كنيد:
- ……..المؤمنون َ ببدرٍ . (نُصِرَ – نُصَرَ)
- ……. الشُهداءُ في سبيل الله ِ (قُتِلَ – يَقْتُلُ )
……المؤمنون ببدرٍ (يضرَ – نُصَرَ) جواب نُصِرَ
……الشهداءَ في سبيل ( قُتلَ – يقتُلُ ) جواب قُتلَ
3 – مجهول كنيد :
يَقرَأُ الطّالبُ القرآنَ كلّ صباحٍ.
جواب : يُقرأَُ القرآنُ كلَّ صباحٍ – طالب هر روز صبح قرآن مي خواند.
القرآنٌ (نايب فاعل – مرفوع)
4 – ترجمه كنيد:
- تُصدّرُ بعضُ المُنتجاتِ الايرانية الي خارج البلاد.
- و اذا قريَ القرآنُ فاسْتمعوا له و اَنْصِتوا لعلّكُم تُرحمونَ.
تصدّرُ بعضُ ……. بعضي از فرآورده هاي ايراني به خارج صادر مي شوند.
و اذا قري : و هنگامي كه قرآن خوانده مي شود به آن گوش دهيد و ساكت باشيد شايد كه مورد رحمت خداوند قرار گيريد.
5 – فعل معلوم و مجهول را در آيه هاي زير مشخص كنيد :
- اتّبعوا ما اُنزلَ اليكُم مَنْ ربّكُمْ ( الاعراف – 3)
- جعَلَ اللهُ الكعبة البيْتَ الحرامَ قياماً للنّاس (مائده 97)
- و اطيعواللهَ و الرّسولَ لعلّكُمْ تُرحمون (آل عمران – 132)
اتبعوا : معلوم
تُرحمون : مجهول
اطيعوا : معلوم
جعلَ : معلوم
اُنزِلَ : مجهول

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
انواع اعراب
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی
انواع اعراب
ظاهري ، محلي ، تقديري هستند.
اعراب ظاهري بيشتر اسم هاي معرب است و بر دو نوع است اصلي و فرعي
اعراب محلي
اعراب محلي مربوط است به كلمات مبني . از آنجا كه علامت آخر كلمات مبني ثابت است، لذا براي شناختن اعراب و نقش آنها بايد به «محل» قرار گرفتن آنها توجه كرد.
مثال هاي ساده : مثلاً يك آقا را كه نمي شناسيم ولي در دكه ي روزنامه فروشي مي بينيم، متوجه مي شويم شغل او روزنامه فروشي است.
يا آقايي را كه مشغول رانندگي در اتوبوس است با ديدن او در حال رانندگي در اتوبوس متوجه شغل او مي شويم.
مثال اعراب محلي :
نجح التلميذ ُ

رايت التلميذ َ

نظرتُ الي التلميذ ِ
نجح ذلک

رايت ُ ذلک

نظرت الي ذلک
توضيح راجع به اعراب محلي : چون كلمات مبني علامات رفع، نصب، جر و جزم را نمي توانند بپذيرند لذا از محل آنها در جمله ، پي به نقش آنها مي بريم، چنين اعرابي را اصطلاحاً «اعراب محلي» مي ناميم.
مثال :
ذلكَ الكتابُ لا ريبَ فيه (بقره – 2)
محلاً مرفوع

بقيّة ُ الله‌ خيرٌ لكُم (هود 86)
محلاً مجرور
اعراب تقديري :
برخي كلمات با وجود معرب بودن علامت هاي اعراب را نمي پذيرند و اعراب آنها را بايد از نقش كلمه در جمله تشخيص داد. به چنين اعرابي، اصطلاحاً «اعراب تقديري» مي گوئيم.
مهم ترين كلماتي كه اعراب آنها تقديري است :
1 – اسم مقصور : اسمي است كه به الف ختم شود مانند : دنيا – كبري
(در هر سه حالت اعراب تقديري دارد)
رفع : جاء الفتي —> فاعل، مرفوع تقديراً

نصب : رأيتُ الفتي —> فعول به ، منصوب تقديراً

جر : سلّمتُ علي الفتي —> مجرور به جر تقديراً

2 – اسم منقوص اسمي است كه به ياء ماقبل مكسور ختم شود مانند قاضي – هادي
(دردو حالت رفع و جر اعراب تقديري دارد)
رفع : حضرَ القاضي —> فاعل : …..

نصب : شاهدتُ القاضيَ —> … منصوب به فتحه

جر : مررتُ يا القاضي—> … مجرور به حرف جر

3 – اسم مضاف به ياء متكلم : اسمي است كه به ضمير متكلم وحده «ي» اضافه شود مثل صديقي
(در هر سه حالت اعراب تقديري دارد)
رفع : هذا كتابيِ —> … مرفوع تقديراً

نصب : قرأتُ كتابي —> مفعول به …..

جر : القصةُ في كتابي —> … تقديراً
در اعراب محلي و نيز در اعراب تقديري بايد به محل و موقعيت كلمه در جمله توجه كرد. فرق اين دو در چيست؟
اعراب محلي اصطلاحي است براي كلمات مبني، جمله و شبه جمله
اعراب تقديري اصطلاحي است براي برخي كلمات معرب يعني (مقصور – منقوص – مضاف به ياء متكلم )

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
مفعول فیه
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی
المفعول فيه
در زبان فارسي بعضي جمله ها بدون قيد زمان و مكان معني و مفهوم واضحي ندارند.
معادل قيد زمان و مكان زبان فارسي ، ظرف زمان و ظرف مكان در زبان عربي است، به مجموعه ظرف ها مفعول فيه گفته مي شود.

ظرف زمان : الانَ – اليومَ – صباح – قبل – ليل
غِد – اَمْسِ – صباح بَعد – نهار

ظرف مكان : فوق امام َ – بين – قرب
تحت – وراء َ – عندَ – جنبَ

نكته : ظرف ها معناي حرف جرّ «في» را به همراه دارند. لذا به آنها مفعول فيه مي گويند. جلسْتُ تحتَ الشجرة : در زير درخت نشستم.

اعراب مفعول فيه منصوب است. اما اگر با حرف جر في به كار رود ديگر مفعول فيه نيست بلكه مجرور به حرف جر است.

مثال :
«اليومَ أكمَلْتُ لكم دينَكُم ».
ظرف زمان

« الجنّة‌ تَحتَ أقدامِ الامهاتِ »
ظرف مكان
مثال درباره اعراب مفعول فيه :
مفعول فيه اعراب منصوب
قرأتُ كتاباً ليلاً .
سافَرْنا يومَ الجمعة .

با حرف جرّ «في» به كار رود ديگر مفعول فيه نيست و مجرور به حرف جّر است
قرأتُ كتاباً في اللّيلِ
سافرنا في يومِ الجمعةِ
تمرين هاي درس 14
1 – مفعول فيه را در عبارت هاي زير مشخص كنيد.
الف – قال ربّي انّي دعوْتُ قومي ليلاً و نهاراً .
ب – لا ترفعوا أصْواتكُم فوقَ صوتِ النبيّ .
الف ) ليلاً – نهاراً : ظرف زمان هستند.
ب ) فوق – ظرف مكان مي باشد
2 – كلمات متضاد را بنويسيد:
خلفَ : صباح – قُرب – غَد – تحت
خلف – صباح – قرب – غَد – تحت
سلَف – مساءِ – بُعد – الآنَ – فوق
3 – اعراب اشتباه را تصحيح نمائيد.
- ليْسَ الغادُر فائزٌ يومُ القيامة ِ.
جواب صحيح ليس القادرُ فائزً يومَ القيامةِ.
4 – ترجمه كنيد :
الف – الكتابُ عندَ التلميذِ .
ب – نَدْهَبُ الي المسجد عنْهَ الغروب.
ج – لسانُ العاقل وراء قلبه و قلبُ لاحْمقِ وراءَ لسانه .
الف – كتاب نزد دانش آموز است . اگر عند ظرف مكان باشد به صورت نزد ترجمه مي شود.
ب – به هنگام غروب به مسجد مي روم. عند ظرف زمان است و به صورت (به هنگام، وقت) ترجمه مي شود.
ج – زبان آدم عاقل پشت قلبش است. و دل انسان احمق (نادان) پشت زبان است.
5 – با توجه به ترجمه جاي خالي آيات را كامل كنيد :
الف – لَهُ ما في السّمواتِ و ما في الارض و ما … -‍هما (طه 6)
از آن اوست آنچه در آسمان ها و زمين و ميان آنهاست.
ب – يَعْلَمُ ما بين َ أيديهم و ما …. بهُم . (بقره 255)
آنچه كه پيش رو و آنچه را كه پشت سرشان است، مي داند.
الف : جواب نقطه چين بيْنهما مي باشد.
ب : جواب خلفَهُم مي باشد

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
الصفة و الموصوف
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

الصّفة و الموصوف
1 – در زبان فارسي تركيب دو اسم را صفت و موصوف مي گوئيم.

2 – تركيبات اضافه صفت حالتي را به موصوف نسبت مي دهد. مثل گل زيبا. در زبان فارسي بين صفت و موصوف از جهت معني ارتباط محكمي وجود دارد.

مثال صفت و موصوف در زبان عربي :
الصّراطَ المستقيم َ – شجرة ٌ مباركةٌ
ملكاً عظيماً – الباقياتُ الصالحاتُ
قرضاً حسناً
در زبان عربي ارتباط بين صفت و موصوف هم از جهت معني و هم از جهت ظاهر موجود مي باشد.
هماهنگي و تبعيت صفت از موصوف در چهار مورد است :
1 – عدد . 2- جنس . 3- معرفه و نكره بودن . 4 – اعراب
هماهنگي صفت و موصوف
1 – عدد
مفرد : هذا كتابٌ …. —-> مفيدٌ – مفيدانِ – مفيداتٌ
مثني : في المدرسة شجرتانِ …. —-> جميلة – جميلتانِ – جميلات
جمع : جاءَ المؤمنونَ —-> الصالحُ – الصالحونَ – الصالحانِ

2 – جنس
مذكر : حضرَ الطالبُ …. —-> (الناجحُ – الناجحةُ)
مؤنث : نجَحتْ الطالبة ُ … —-> (العالم – العالمة)

3 – معرفه و نكره بودن
معرفه : قرأت الحكاية ….. —-> (لطيفة – اللطيفة‌َ)
نكره : عندي مجلةً …… —-> (أديتةً – الأدبيّةًٌ)

4 – اعراب
مرفوع : لنا مدرسةٌ ….. —-> (كبيرةٌ – كبيرة ً – كبيرةٍ )
منصوب : رأيتُ الفلاّحينَ… —->( المجّدونَ – المجدّينَ)
مجرور : سلّمتُ علي طبيبٍ … —-> ( مشفقٌ – مشفقٍ – مشفقاً )
اسم اشاره با جمع هاي غير عاقل معمولاً مانند مفرد مؤنث عمل مي شود:
مثل :
هذه الاشجار
تلك المدارس

صفت : نيز براي جمع هاي غيرعاقل به صورت مفرد مؤنث مي آيد.
مثل : الكُتُبُ النافعة – الآيات الشريفة – أعمالٌ حسنةٌ
نكته : اسم نكره را بياد داريد. اسم هاي نكره براي ما ناشناخته است و نياز به توضيح و توصيف دارند. گاه بعد از اسم هاي نكره جمله اي مي آيد و آن اسم نكره را توضيح مي دهد به چنين جملاتي جملات وصفيه گفته مي شود. مثال :
1 – قرأتُ آيةً أثّرتْ في قلبي .
2 – المومنُ انسانٌ يُحبُّ الخيرَ.
تمرين درس هاي پانزدهم
1 – كلمات درهم ريخته صفت و موصوف هستند. صفت و موصوف مناسب را كنار هم بنويسيد.
مخلصينِ – الحدائقُ – قاضيانِ – النهرُ – اَخوَينِ – السّماءُ – مكتباتُ – الجميلةُ – الجاري – غنيةُ – الزرقاءُ – عادلانِ
- قاضيانِ عادلانِ : مثني
السماءُ الزرتاءُ
اَخوينِ ِ مخلصينِ : مثني
مكتباتُ غنيةُ
اسم جمع غير عاقل – صفت مفرد – مؤنث

- النهرُ الجاري : هر دو معرفه هستند

- الحدائقُ الجمليةُ
اسم جمع غير عاقل – صفت مفرد مؤنث
2 – جاي خالي را با كلمه مناسب كامل كنيد:
الف – العربيةُ ….. فصيحة و هي لُغةُ ديننا و كتابنا . (لغة ً – لغةُ – اللغةُ – اللغةَ)
ب – الشخصُ ……….مكروهٌ عندالناسِ و عندالله ( كاذبٌ – كاذبةٌ – الكاذبٌ – الكاذبُ )
الف : اللغة هماهنگي صفت و موصوف از نظر معرفه و نكره بودن – مذكر و مؤنث بودن
ب : الكاذبُ جواب است.
3 – صفت و موصوف را مشخص كنيد:
الف – القرآنُ هُوَ النّورُ المُبينُ و الذّكرُ الحكيمُ و الصّراطُ المستقيم ُ.
ب – افضَلُ النّاسِ مؤمنٌ يُجاهدُ في سبيل الله بنفسة و مالِه .
- صفت و موصوف
م : موصوف
ص : صفت
جمله الف : النور(م) مبين(ص) – ذكر(م) الحكم(ص) – صراطُ(م) المستقيم(ص)

جمله ب : مومنُ يُجاهدُ
موصوف – جمله وصفيه
4 – ترجمه كنيد :
- المؤمنُ القويُّ احبُّ الي الله من المؤمنِ الضّعفِ .
- جلسْتُ تحْتَ شجرةٍ تُقرّدُ طيورُها .
- ثمرةُ التّفريطِ الندامة ُ و ثمرةُ الحزْمِ السّلامةُ .
الحَزم = دور انديشي
الف : مؤمن قوي نزد خدا از مؤمن ضعيف عزيزتر است.
ب : در زير درختي نشستم كه پرندگانش آواز مي خواندند.
در جملاتي كه صفت يك جمله وصفيه است كلمه ي كه را در ترجمه فارسي مي آوريم.
ج : نتيجه تفريط پشيماني و نتيجه دور انديشي سلامتي است.
5 – مناسب ترين كلمه را درجاي نقطه چين قرار دهيد:
الف – فَجُمِعَ السّحرةُ لميقاتِ يومٍ …. (المعلومِ – معلومِ – معلومٍ ) سوره شعرا 38

ب – و لا تجعل معَ اللهِ الهاً … (آخَرُ – آخَرَ – الآخَرَ) سوره الاسري 22

ج – يا ايتها النفسُ …….ارجْعي الي ربّكَ راضيةً مرضية ً. سوره فجر 28 – 27
الف : جواب معلومٍ : يومٍ معلومٍ : صفت و موصوف هستند.
ب : جواب آخرَ : الهاً آخرَ : صفت و موصوف هستند.
ج : جواب المطمئنةُ مي باشد. صفت و موصوف هستند.

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
حروف مشبهة
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی
الحروف المشبّهة بالفعل
حروف مشبهة بالفعل
حروفي هستند كه بر سر مبتدا و خبر آمده و خبر را منصوب مي كنند ولي مبتدا مرفوع باقي مي ماند.
مثال :
1 – انّ الربيع جميلٌ .
انّ – حروف مشبهة بالفعل
الربيع – اسم انّ و منصوب
جميل – خبر انّ و مرفوع

2 – انّ الانسانَ لفي خُسرٍ .
3 – انّا اعطيناك َ الكوثر

ساير حروف مشبهة بالفعل :
بأنّ – أنّ – لكّن – ليْتَ – لعلّ – كأنّ
بأنّ : بر سر مبتدا مي آيد براي رساندن مفهوم تأكيد
أن : ( اينكه ، كه)
ليتَ : (كاش)
كأنّ : گويا – مثل اينكه
لكنّ :‌ليكن
لعلّ : شايد

اسم و خبر حروف مشبهة بالفعل چگونه مي تواند باشد؟
اسم حروف مشبهة بالفعل
1. اسم ظاهر : انّ المومنَ صادقٌ
2. ضمير متصل : انّكَ صادقٌ .
جز حروف مشبهة بالفعل
1. مفرد : لعلّ الطالبَ ناجِحُ.
2. جمله : لعلّ الطالبَ يَنْجَحُ
3. شبه جمله : لعلّ الطالبَ من الناجحينَ

رابطه ي ميان اسم و خبر مشبهه بالفعل دقيقاً مانند رابطه ي مبتدا و خبر است.

نكته : اگر ما به دنبال إنّ – أنّ بيايد، مانع عمل إنّ و أنّ مي شود كه به اين ما، ماي كافّه يا بازدارنده مي گوئيم.
إنّما اللهُ عالمٌ . «إنّما و أنّما را ادوات حصر مي گويند»
اِنّ اللهُ عالمٌ .

براي منحصر كردن مفهوم خبر براي مبتدا، مي توان به اِنّ و أنّ «ما» افزود كه به اين «ما» ماي كافّه (بازدارنده) مي گوئيد.
تمرين هاي درس 12
1 – كلمه مناسب را در جاي نقطه چين قرار بدهيد.
سميعُ – سقفٌ – سميعَ – سقفاً – الدّنيا – ي
الف – انّكَ ……..الدّعاء.
ب – انّما ……. دارُ ممرّ.
ج – كأنّ السَّماءَ …….مرفوعٌ
الف – سميعُ ( خبر مرفوع مي باشد)
ب – الدّنيا ( انّما روي اعراب تأثيري ندارد. از اداوت حصر است).
ج – سقفٌ
2 – از كلمات بهم ريخته جمله مفيد بنويسيد:
الف – محبوباً – ليسَ – الظالمُ – الصدقُ
ب – لعلّ – يُومنُ بالله – الكافرَ – و انّ
ج – الي الجنةِ – انّ – عليمُ – الله َ
الف – ليسَ ظالمُ محبوباً -
خبر افعال ناقصه منصوب مي شود – مبتدا بدون تغيير مي ماند.

ب – لعلَّ الكافرَ يُومنُ بالله
الكافرَ مبتدا – منصوب است .
يومنُ – خبر بدون تغيير مي ماند

ج – انّ اللهَ عليم ُ :
انّ در آغاز عبارت مي آيد و بيانگر صفاي تأكيد است. به معناي همانا – بدرستيكه الله : مبتدا منصوب مي شود
3 – بجاي افعال ناقصه در جمله زير ف حروف مشبهة بالفعل قرار دهيد.
- مازالَ الحسدُ يقْتُلُ صاحبَهُ.
انّ الحسدَ يَقْتُلُ صاحبهُ . حروف مشبهة بالفعل مبتدا را منصوب مي كنند.
4 – اشتباه موجود در جمله ي زير را با ذكر علت ، تصحيح نمائيد.
- ليس الاعْداءَ قادرونَ علي هزيمتنا.
اعراب الاعداء : بايستي الاعداءُ باشد. ليس اسم خود را بدون تغيير و جز خود را منصوب مي كند.
5 – ترجمه كنيد:
الف – ليْتَ الموَدةَ تسْتَقرُّ بين النّاس.
ب – واتّقوا اللهَ لعلّلكُمْ تفلحون.
نكته : خبر ليتَ و لعلَّ اگر مضاعر باشد در ترجمه آن از مضارع التزامي استفاده مي كنيم.
الف – كاش دوستي ميان مردم جاي گيرد. (ليتَ …….)
ب – و از خداوند بترسيد شايد شما رستگار شويد ( واتقوا …..)
6 – خبر مربوط به حروف مشبهه بالفعل و نوع خبر را در جمله زير مشخص كنيد.
انّ اللهَ يأمُرُ بالْعدلِ و الاحسانِ
در جمله انّ ……خبر : يأمُرُ است .
نوع خبر :‌جمله مي باشد. اسم : الله

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
تصغیر
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

التصغير
تصغير يا مصغر ساختن يعني صرفه جويي در كلمات مثلاً به جاي بكار بردن «درخت كوچك» (دو كلمه) «درختچه»(يك كلمه)
به جاي دو كلمه شجرةٌ صغيرةٌ : مي توان گفت : شُجيرةٌ طفلٌ صغيرٌ : طُفيلٌ
روش ساختن اسم مصغر
حرف اول : ضمه – فَعل
حرف دوم : فتحه – فُعيل
افزودن :‌ يْ
هدف از تصغير
اسم مصغر گاهي به منظور تجبيب يا تحقير به كار مي رود.
ميزي از چوب : ميزي چوبي
جامه اي از ابريشم : جامه اي ابريشمي
دانشمندي از ايران : دانشمندي ايراني
به كلمات چوبي – ابريشمي – ايراني ، اسم منصوب گفته مي شود. اسم منصوب معمولاً حكم صفت را دارد و تابع احكام صفت است و در زبان فارسي به آن صفت نسبي گفته مي شود.
در زبان عربي مي توان اسم منسوب ساخت :
مي توان به جاي :‌منضدةٌ من الخشب : (گفت ) منضدة خشبية
مي توان به جاي : ثوبٌ من الحرير: (گفت ) ثوب حريريّ

نكته : به هنگام نسبت از آخر كلمه تاء گرد « ة» حذف مي شود.
فاطمة :‌فاطمي
مكة : مكّي
توجه :‌بعضي كلمات به هنگام نسبت تغيير مختصري مي كنند. كلماتي مانند :
نبويّ – علويّ – موسويّ – رضويّ – دُنيويّ – مدَني – اسم منسوب كلمات نبيّ – عليّ – موسي – رضا – دنيا – مدينه هستند.
تمرين هاي درس 17
1 – كلماتي را كه زير آن خط كشيده شده است به صورت اسم منسوب تغيير دهيد.
الف – مِنْ اينَ انتَ ؟ انا من لبنانَ . اَنا ……
ب – منْ اَيْنَ انتِ ؟ انا من ايرانَ . اَنا ……
ج – هذا السّيفُ منْ حديدٍ . إذنَ هذا سيفُ …..
د – سَمِعْتُ حديثاً عن النبيّ . إذنْ سمِعتَ حديثاً ……
ه‍ – بعضُ السّورِ نزَلَت في مكّة . فهيَ سُوَرٌ …….
الف – لبناني
ب – ايراني
ج – حديدي
د – نبويّ
ه‍ – مكي ( ة حذف مي شود)
2 – اسمهاي زير را مصغر كنيد :
فَضْل – حَسن – عَبْد – حَجر – نَهْر – نَهْر – بَعْد
اسم هاي زير را مصغر كنيد :
فضل : فُضَيْل
نَهْر : نُهيْر
حسن : حُسيْن
بَعْد : بُعيْد
عبْد : عُبَيْد
حجَر : حُجَيْر
3 – ترجمه كنيد :
الف – يا كُميلٌ ،‌العلمُ خيرٌ من المالِ ، العلمُ يَحْرُسُكَ و اَنتَ تَحْرُسُ المالَ ، المالُ تُنقصُهٌ النّفقَةُ و الْعلمُ يزكو علي الانفاقِ .
يزكو : افزايش مي يابد – رشد مي كند.

ب – و إذا سألكَ عبادي عنّي فانّي قريبٌ .
الف : اي كميل علم از مال بهتر است . علم تو را نگهباني مي كند و تو از مال حفاظت مي كني. مال و ثروت با خرج كردن كم مي شود ولي علم با آموزش و انفاق به ديگران فزوني مي يابد.
ب : و چون بندگان من درباره من از تو بپرسند بگو كه من نزديكم.
4 – در آيه ي فامنو بالله و رسولهِ النبي الاُمّي كلمه يا كلمات نسبت را مشخص كنيد:
كلمه هاي نسبت در اين آيه : النبّي و الاُمّي مي باشند.

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
اضافه
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

الاضافة
موصوف و صفت – مضاف و مضاف اليه
در زبان عربي اگر دو اسم به هم اضافه شوند، به اسم اول مضاف و اسم دوم مضاف اليه مي گويند.
مثال : كتابٌ الطّالبِ – يوم الدينِ
نكته : اگر ضميري به اسم متصل شود آن تركيب حتماً اضافي است.
اسم + ضمير
مضاف مضاف اليه
علامت هاي اسم :
پذيرفتن ال – تنوين – مضاف واقع شدن از علامت هاي اسم است و اين علائم با هم جمع نمي شوند.
نكته : اگر جمع مذكر سالم و اسم مثني مضاف واقع شوند، حرف «ن» از آخر آنها حذف نمي شود.
مثال : فلاّحون + القرية : فلاّحو القريةِ .
والدان ِ + كُ :‌ والدكَ
معلّمين َ + المدرسة : معلّمي المدرسةِ

- مضاف در جمله نقش مي پذيرد اعراب آن متناسب با جمله مي تواند مرفوع، منصوب، و يا مجرور باشد. مضاف اليه خود نقش به شمار مي آيد و از جهت اعراب مجرور است.
مثال : هُوَ مديرُ الْمدرسةِ .
مضاف / مضاف اليه

رأيتُ مديرَ المدرسةِ .
سلّمتُ علي مديرِ المدرسةِ .

تاكنون خوانديم كه اسم مي تواند يا صفت به دنبال خود داشته باشد، و يا مضاف اليه . بايد بدانيد كه اسم مي تواند بدنبال خود هم صفت و هم مضاف اليه (هر دو با هم) داشته باشد.
مثال در زبان فارسي : گل سرخ باغ – كتاب خوب ما در زبان فارسي اول صفت مي آيد و بعد مضاف اليه.
در زبان عربي : اسمي كه قرار است هم صفت و هم مضاف اليه بدنبال خود داشته باشد، مضاف اليه مقدم مي شود.
دوست

عزيز

ما
اسم

صفت

مضاف اليه
صديقـــ

نا

العزيژ
اسم

مضاف اليه

صفت
عقيدتنا الاسلامية : عقيده ي اسلامي ما
بابُ المدرسة الكبيرُ :‌در بزرگ مدرسه
تمرين هاي درس
1 – جواب صحيح را انتخاب كرده و بنويسيد
الف – لا تفعلوا (اعمالَ ، اعمالاً) الخير رئاءً .
ب – مِنَ الضّلالِ ( اكبيرَ – الكبيرِ) ضياعُ العُمرِ في اللّهْوِ.
ج – تعلّمْ حُسْنَ‌ (الاستماعِ – الاستماعٍ ) كما تتعلّمُ ( حَُسْنَ – حُسناً) الحديثِ .
الف – اعمال صحيح است.
ب – الكبيرِ : مضاف اليه و مجرور
ج – الاستماعِ :‌مضاف اليه مجرور است.
حُسنَ صحيح است . علامت اسم 3 تا است گرفتن ال – تنوين – مضاف واقع شدن . اين سه تا با هم يك جا جمع نمي شوند.
2 – ترجمه كنيد :
الف – قائدُ الثّورةِ العظيمُ الامامُ الخميني (ره) أيقظَ المسلمينَ من نومِ الغَفلَةِ .
ب – غاباتُ مازندرانَ الخضراءُ من ْ اجمَلِ المناطقِ في ايرانَ .
ج – مازالَت الاحاسيسُ الثوريّةُ تمُوجُ في قلوبِ جماهيرِنا المُسْلمةِ .
ترجمه كنيد :
الف – رهبر كبير انقلاب امام خميني (ره) مسلمانان را از خواب غفلت بيدار نمود.
ب – جنگل هاي سبز مازندران از زيباترين مناطق ايران است.
ج – عواطف انقلابي همواره در دل ملت مسلمان ما موج مي زند.
3 – كلمه مناسب را براي پر كردن جاي خالي آيات زير انتخاب كنيد:
الف – وعْلموا انكّمْ غيرُ …… الله : و بدانيد كه شما بر قدرت خدا غالب نخواهيد شد.
معجزون – معجزين – معجزي

ب – وَ اِنْ قريةٍ الاّ نحنُ …..قبْلَ يومهِ القيامة .
مُهلكوها – مُهلكونها – مُهلكونه
الف : كلمه مناسب معجزي مي باشد چون جمع مذكر سالم و اسم مثني اگر مضاف واقع شوند، ن از آخر آنها حذف مي شود.
ب : جواب مهلكوها مي باشد.

نوشته شده در عربی 2 | بیان دیدگاه »
افعال ناقصه
سپتامبر 5, 2007 توسط solaimani سلیمانی - کانون آموزش و سنجش عربی

افعال ناقصه
حروفي نظير انْ – لَمْ – في – قبل از اسم و فعل مي آيند و تغييراتي در معني و اعراب كلمه ايجاد مي كنند.
مثال :
يذَهَبُ —> اَنْ + يذهبُ : اَنْ يذْهَبَ
يجلِسُ —> لَمْ + يجلسُ : لم يَجلِسْ
المدرسةُ —> في + المدرسةُ : في المدرسةِ
كان از افعال ناقصه مي باشد كه قبل از جمله مي آيد و آن را به گذشته تبديل مي كند. كان ، معني و اعراب كلمه را تغيير مي دهد.
مثال :
الْجوّ باردٌ . (حال حاضر)
كان + الْجوّ باردٌ :‌كان الْجوّ بارداً . (ديروز)
كان از افعال ناقصه است كه چون بر سر مبتدا و خبر آيد:
1. مبتدا به عنوان اسم افعال ناقصه مرفوع مي ماند.
2. خبر به عنوان خبر افعال ناقصه منصوب مي شود.
رابطه ي هر يك از افعال ناقصه با اسم خود دقيقاً مانند رابطه ي فعل و فاعل است.
اسم افعال ناقصه :
اسم ظاهر : ليس المؤمنُ مُعتدياً .
ضمير بارز : كنتَ نشيطاً في الدرس.
ضمير مستتر : كُنْ (اَنْتَ) صادقاً في عملكَ .

نكته : هر گاه مبتدا ضمير منفصل باشد، براي اينكه اسم افعال ناقصه قرارگيردف بايد فعل را متناسب با آن صيغه آورد.
هُم ناجحونَ : أصبحوا ناجحينَ .
أنتنّ ناجحاتٌ : اصبحتُنّ ناجحاتٍ .
انواع خبر افعال ناقصه
1 – مفرد : كانَ الفلاحُ واقفاً
2 – جمله : كانَ الفلاحُ يزرعُ الارضَ
3 – شبه جمله كان َ الفلاّحُ في المزرعةِ.

مهمترين فعل هايي كه مانند كان عمل مي كنند و آن ها را «اخوات كان» مي نامند عبارتند از :
«صارَ، ليسَ، أصبَحَ، مادامَ‌، مازالَ»
مثال :
اَصْبحَ الحوّ بارداً .
اصبحَ التّلميذانِ ناجحينَ.
ليسَ الطالبُ حاضراً .
ليست الطّالباتُ متكاسلاتٍ .
صارتِ الارضُ خضراءَ .
صار المسلمونَ متعدمينَ في العالم .
تمرين هاي درس 11:
1 – جواب صحيح را انتخاب كنيد :
الف – الغَدْرُ ليستْ صفةً محمودةً .
ب – ليسَ الغدْرُ صبغةً محمودةً .
قسمت ب صحيح است : افعال ناقصه قبل از مبتدا مي آيند.
2 – كانت ايامُ الصّيف …. حارّاً – حارّةً – حارّةُ
جواب حارةً مي باشد – خبر منصوب است. (به دليل آمدن فعل ناقصه)
ايامُ الصيف حارةً .
3 – فعل ناقصه را در جمله زير حذف و تغيير به طور مناسب در اعراب بدهيد.
صارَ البوصيريُّ معروفاً بقصيدتة «البُردة».
حذف فعل ناقصه :
البوصيريّ معروفاٌ كه بقيه جمله بدون تغيير است. فقط معروفاٌ چون پس از حذف صار خبر بايستي مرفوع شود.

البوصيريّ معروفاٌ بقصيدته
نكته : خبر كان اگر فعل مضارع باشد معادل ماضي استمراري و هر گاه فعل ماضي باشد، معادل ماضي بعيد زبان فارسي خواهد بود.
4 – ترجمه كنيد.
الف – كانَ التلميذُ يقرأُ درسهُ :
ب – كان التّلميذُ قد قرَأَ درسَهُ :
ج – و كانَ يأمُرُ اهلَه با لصّلاةِ و الزّكاةِ .
د – كن سمعاً و لا تكُن مبذّراً و كن مقتصداً و لا تكنْ مقتّراً .
قسمت الف : دانش آموز درس خود را مي خواند.
قسمت ب : دانش آموز درس خود را خوانده بود.
قسمت ج : خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مي داد.
قسمت د : سخاوتمند باش ولي اسراف كننده نباش – صرفه جو باش ولي خسيس نباش
مقترّاً : خسيس
سمِعَ : سخاوتمند
مُبذّر : اسراف كننده – مسرف
مقتصد : صرفه جو
5 – اسم فاعل از ظلم چيست؟
- اسم مفعول از ظلم چيست ؟
- صفت مشبهه خصومة بر وزن فعل چيست؟
اسم فاعل از ظلم : ظالم
اسم مفعول ظلم : مظلوم
صفت مشبهه خصومة بر وزن فَعْل : خصم است.
6- جاي خالي آيه هاي زير را با فعل مناسب جايگزين نمايند.
1. فاَخذَتْهم الرّجفةُ و ….. في دارهم جاثمين
أصبحوا – ليسو
(النساء 105)
1. اَصبَحوا صحيح است. (با توجه به معني) 2. جواب ليس صحيح است. (با توجه به معني)
2 . لأ ……الله ُ بأحْكمِ الحاكمينَ . (التين 8)
ليْس َ – صارَ
1. اَصبَحوا صحيح است. (با توجه به معني)
2. جواب ليس صحيح است. (با توجه به معني)
المصدرhttp://solaimani.wordpress.com/

2مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الأحد 28 نوفمبر - 19:54

اسدی

اسدی
گروه مدیریت انجمن
شکرا علی الموضوع المفید
و تقبلي تحياتي
cheers

http://www.arabiforall.com

3مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الأحد 28 نوفمبر - 20:39

عبير الكلمات

عبير الكلمات
شخصیت مهمیه
شخصیت مهمیه
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

أختى شيرين ، بعد الموضوع الطويييييييل ده أقل حاجة أقولها هى

جزاكم الله خيراً ، وربنا يجعل مجهود جمعه فى ميزان حسناتك .

بس لى تعليق لو تسمحى ، متهيألى كان من الأفضل إنه الموضوع يكون مقسم على أجزاء علشان يكون أسهل فى القراءة وأيسر فى الإستفادة
فالكلام الطويل يٌنسى آخره أوله
دمتى فى رعاية الله وحفظه.





http://hekayatabeer.blogspot.com/

4مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 6:48

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
و عليكم السلام و رحمه الله و بركاته استاذ اسدى و اختى فى الله عبير
شكرا على مرووركما الجميل و تعليقاتكما
معكى حق اختى عبير شكرا على النصيحه لا يحرمنى الله من ردودك الجميله و المفيده
فى امان الله

5مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 6:51

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
جمله اسمیه

منبع این بخش از مطالب : شبکه آموزش
جمله ي اسميه
جمله اي است كه با اسم آغاز مي شود.
اركان جمله ي اسميه : خبر – مبتدا
مثال : العلمُ نافعُ

6مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 6:53

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
انواع خبر :
مفرد : مثل الطالبُ جالسُ
جمله : الطالبُ يقرأَ الكتابَ
شبه جمله : جار و مجرور : الكتابُ في المحفظةِ
ظرف ( همان قيد مكان و زمان در زبان فارسي است) :‌الكتابُ هناكَ.
خبر مقدم :‌
‌گاهي خبر بر مبتدا مقدم مي شود مخصوصاً زماني كه : خبر جمله باشد و مبتدا اسمي نكره باشد.
في المحفظة

كتابُ
خبر مقدم

مبتداي مؤخر
في المحفظة

كتابُ
خبر مقدم

مبتداي مؤخر

7مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 6:55

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده

1 . در جمله و علّم آدمَ الاسماء كلّها ضمير متصل كدام است؟
ضمير متصل ها مي باشد.
2 . در جمله الجهادُ بابُ من ابواب الجنة خبر كدام است؟
جهاد = مبتدا و باب من ابواب جنة ، خبر است.
3. در جمله التواضع ثمرةُ العِلْم اسم مجرور كدام است؟
اسم مجرور علم مي باشد.
4 – بين كلمات زير كدام مبني است ؟
الذين – انتُما – مَنْ – مجالس – كيفَ – كتابُهُ – هذا
كلمات مبني به اين شرح است
الذين : از انواع موصول
انتما : از انواع ضمير است
من : اسم موصول
كيف َ : اسم استفهام – مبني
كتابُهُ : ضمير است و مبني
هذا :‌مبني است
5 – بين كلمات زير كدام مبني فعل لازم و كدام فعل متعدي است؟
سمعوا – اُشاهِدُ – نفتحُ – يأكلانِ – يلَعَبُ – جلَسا
سمعداً – اُشاهِدُ (متعدي هستند) و جلسا – يلعَبُ لازم هستند.
تفتحُ متعدي
6 – اسامي جامد كدامند؟
دختر – شريف – علامه – عظمي – مكتوب – سهْل
7 – در جملات زير مبتدا و خبر را مشخص كنيد :
- التلاميذُ اَمَلُ المُستقبَلِ … است .
- النجاةُ في الصّدقِ ……است.
التلاميذُ : دانش آموزان مبتدا
املُ المستقبل:اميد آينده هستند (خبر)
النجاة : مبتدا
صدق : خبر
8 – ترجمه كنيد :
الجنّة تحْتَ الاقدام الاُمّهاتِ
بهشت زير پاي مادران است.
9 – با توجه به معناي آيات زير، كدام كلمه مي تواند جاي خالي را پر كند؟
لا … من رحمة الله ( تقنطونَ – تقنطوا – اِقنطوا)
از رحمت خدا نااميد نشويد
جواب لا تقنطوا
10 – كدام آيه جمله اسميه نيست؟
1) العاقبةُ للمُتّقين
2) لاتُصعّرَ خدّكَ للناس
3) المالُ و البنونَ زينةُ الدنيا
والعاقبة للمتقين : اسميه است
و لا تصغر خدّك : اسميه نيست
المال و البنون : اسميه است

8مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 6:58

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
ضمير
ضمير : كلمه اي است كه جانشين اسم ظاهر مي شود و از جهت عدد و جنس با آن مطابقت مي كند.
انواع ضمير
منفصل

متصل
مرفوع

منصوب

مرفوع

منصوب او مجرور
هو

هي

ايّاه

ايّاها

-

-

ه

ها
هما

هما

ايّاهما

ايّاهما

ا

ا

هما

هما
هم

هنَّ

ايّاهم

ايّاهنَّ

و

ن

هم

هنَّ
انتَ

انتِ

ايَاکَ

ايّاکَ

تَ

تِ – ي

کَ

کِ
انتما

انتما

ايّاکما

ايّاکما

تما

تما

کما

کما
انتم

انتنَّ

ايّاکم

ايّاکنَّ

تم

تنَّ

کم

کنَّ
انا

ايّاي

تُ

ي
نحن

ايّانا

نا

نا

9مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 6:59

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
اسم موصول : اسمي كه دو كلمه يا دو جمله را به هم وصل مي كند و معناي آن توسط عبارت بعد كامل مي شود.
صله موصول :
جمله و يا شبه جمله اي كه بعد از اسم موصول مي آيد و ابهام آن را برطرف مي كند، مانند اَحْترمُ الذي يقول الْحقّ (لله ما في السّماواتِ و ما في الارضِ)
معرب :
كلمه اي است كه علامت اعراب آن متناسب با موقعيت جمله ، تغيير كند.

مبني :
كلمه اي است كه حركت آن در شرايط مختلف ثابت باشد.
انواع كلمات مبني :
اسم :
1 – ضمير
2 – اشاره
3- موصول
4- شرط
5 – استفهام

10مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:00

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
ب – فعل :
1 – ماضي : همه ي صيغه ها
2 – امر : همه صيغه ها
3 – مضارع : دو صيغه جمع مؤنث

ج – حرف :
حروف : همه آن ها
جمله فعليه :
جمله اي است كه معمولاً با فعل آغاز مي شود.
اركان جمله فعليه : فعل – فاعل
انواع فعل :
لازم – متعدي

لازم : فعل + فاعل
انواع فاعل : اسم ظاهر «جاء الْحقّ»
ضمير بارز المؤمنون يعبدون الله
ضمير مستتر يا علّيُ اكتُب التمرين َ (انتَ)

متعدي : فعل + فاعل + مفعول
مفعول به : اسم ظاهر : خلق اللهُ الانسان
ضميربارز : اللهُ ينْصُرُكَ

11مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:04

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
شرايط عدد 11 , 12
شرايط عدد 11:
براي معدود مذكر :
احدَ عشَرَ
براي معدود مؤنث اِحْدي عشرةِ (هر دو جزء مبني برفتح)
شرايط معدود:مفرد ومنصوب
كاربرد عدد با معدود مذكر: قرأتُ احدَ عشرَكتاباً
كاربرد عدد با معدود مؤنث:قراتُ احْدي عشرةَ مجلّةً

شرايط عدد 12:
براي معدود مذكر: اثنا عشرَ – اثني عشر
شرايط معدود: مفردومنصوب
كاربردعددبامعدودمذكر:هُنا اثنا عشرَ كتاباً
كاربردعددبامعدودمؤنث:هُنا اثنتا عشْرةَ مجلّةً
براي معدودمؤنث:اثنتا عشْرةَ اثنتي عشْرةً
(جزء دوم مبني برفتح)
شرايط معدود: مفردومنصوب
كاربردعددبامعدودمذكر:قرأتُ اثني عشَر كتاباً
كاربردعددبامعدودمؤنث:قرأتُ اثْنتي عشْرةَ مجلّةً

سؤال : وظيفه اعداد در ساختار جمله چيست و چه سهمي در ساختن آن دارند؟
جواب : عدد هم به عنوان عضوي از اعضاي جمله نقش پذيرفته و انجام وظيفه مي كند.
مثال :
خرجَ الطّلابُ من البيتِ.
خرَجَ ارْبعةُ طلاّبٍ من البيتِ .

رأيتُ الطّلابَ في المدرسة .
رأيتُ ارْبعةَ طلاّبٍ في المدرسة .

سلّمتُ علي الطلاّبِ.
سلّمتُ علي ارْبعةِ طلابٍ.
اعراب اعداد
1و 2 از جهت اعراب تابع ماقبل است :
هذا قلمُ واحدُ .
قرأتُ مجلتينِ اثنتينِ .

3 تا 10 متناسب نياز جمله نقش مي گيرد و مي تواند مرفوع يا منصوب و يا مجرور شود مانند :
حضرَ ثلاثةُ معلّمين و ثلاثُ معلّماتٍ – رأيتُ ثلاثة معلّمينَ و ثلاثَ معلّماتٍ.

11 متناسب نياز جمله نقش پذيرفته اما هر دو جزء آن مبني بر فتح است. لذا اعراب آن در هر سه حالت محلي است.
حضَر احدَ عشرَ فلاّحاً .
رأيْتُ احدَ عشَرَ فلاّحاً .
سلّمْتُ علي احدَ عشرَ فلاّحاً.

12 متناسب با نياز جمله نقش مي پذيرد. اما جزء اول «معرب» و جزء دوم مبني بر فتح است.
جاء اثنا عشرَ طالباً .
رأيت اثنتي عشْرةَ طالبةً .
سلّمْتُ علي اثنتي عشْرةَ .
معلّماً و اثْنتي عشْرةََ معلّمةً .
تمرين هاي درس دهم :
1 – جاي خالي را با عدد مناسب پر كنيد :
(واحدٌ – اثنا عشرَ – اثنتا عشْرةَ)
1. فقُلنا اضْرِب بَعصاكَ الحجر فانفجرتْ منه …. عيناً (البقره -60)
2. انّ عدّةَ الشهورِ عندَ الله … شهراً (التوبة – 36)
1 . جواب اثنا عشرَ
2. اثنتا عشرَة َ
2 – جاي خالي با عدد يا معدود مناسب پر كنيد:
1 – لكلّ فصلٍ ……اَشهُرٍ ( ثلاثةُ – ثلاثُ – ثلاثةٌ)
2 – في البيت خمْسةُ ……( مصابيحِ – مصابيحَ – مصابيحٍ)
ثلاثُ جواب مي باشد. اعداد مؤنث از سه تا 10 ، تاي تأنيث ندارد (بدون تاء) اعداد مذكر از سه تا 10 «تاء» دارد
مصابيحٍ صحيح مي باشد.
3 – ترجمه كنيد :
ايمانٌ علي اربعِ دعائمَ ، علي الصّبرِ و اليقينِ و العدْل و الجهاد.
دُفنَ اربعةُ أئمةٍ منْ اهل البيتِ (ع) في البقيع.
1. ايمان 4 ركن دارد.
صبر – يقين – عدل – جهاد
دعائم : جمع دعامة : ستون
امام از امامان اهل بيت (ع) در بقيع مدفون شده اند.
نكته :‌در زبان فارسي ممدود فقط يك حالت دارد و آن مفرد است لذا معدود عربي به هر شكل باشد به صورت مفرد ترجمه مي شود.
4 – تَدورُ مباراةُ كُثرةِ السّلّةِ بين فريقين ……. اثنتانِ – اثنتينِ – اثْنينِ
كرة السّلة :‌ بسكتبال
الفريق :‌تيم – گروه
المبارات : مسابقه
5 – عدد مناسب را در جاي خالي آيه زير قرار دهيد:
الف – و لقد آتينا موسي …….آياتٍ بيناتٍ (اسرا 101)
تسعةَ – تسعَ

ب – انّ ربّكُمُ اللهُ‌ الذي خلقَ السّمواتِ و الارض َ في …..ايّامٍ (اعراف 54)
ستّة ِ – ستّ
الف : تِسْعَ مي باشد.
جواب ب : ستّةِ مي باشد

12مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:07

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
پيشرفت انسان روز به روز بر اهميت اعداد در زندگي افزوده است. براي آشنايي با اعداد در عربي به جدول زير توجه نمائيد:
عدد

واحد

اثنان

ثلاثه

اربعه

خمسه

سته

سبعه

ثمانيه

تسعه

عشره
هم
خانواده

احد
موحد

مثنی
ثانيا

ثلث
مثلث

ربع
مربع

خامس
خمس

سادس
مسدس

اسبوع
سابع

ثامن
مثمن

تاسع
تاسوعاء

اعشار
عاشوراء
شماره

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10
مي خواهيم شما را با اعداد 1 تا 12 آشنا كنيم. و مي دانيم در زبان عربي مذكر و مؤنث بودن كاربردي وسيع دارد. اعداد نيز از اين قانون مستثني نيستند و در صورت مذكر و مؤنث بودن به كار مي روند.
1و2
عدد

مذکر

مونث
1

واحد

واحدة
2

اثنان
اثنين

اثنتان
اثنتين
3 تا 10
عدد

مذکر

مونث
3

ثلاث

ثلاثه
4

اربع

اربعه
5

خمس

خمسه
6

ست

سته
7

سبع

سبعه
8

ثماني

ثمانيه
9

تسع

تسعه
10

عشر

عشره
اعداد 1 تا 10 كه از يك جزء ساخته شده اند عدد مفرد گفته مي شود
11 و 12
عدد

مذکر

مونث
11

احد عشر

احدي عشره
12

اثنا عشر
اثني عشر

اثنتا عشر
اثنتي عشر
اعداد 11 و 12 از دو جزء تشيل شده اند كه به آنها عدد مركب گفته مي شود. معدود :
به كلماتي كه شمرده مي شوند معدود گفته مي شود. معدود بر وزن مفعول و به معناي شمرده شده است.
يك سال دوازده ماه دارد.
(عدد) (معدود) ( عدد) (معدود)
مثال اعداد از قرآن كريم:
و الهكم الهٌ واحدٌ :‌معبودتان يك خداست (البقره 163)
نكته راجع به عدد 1و2
هر اسم مفردي بر يك بودن دلالت مي كند و هر مثنايي بر «دو» بودن دلالت مي كند. لذا اين دو عدد يك و دو را مي توان پس از اسم مفرد يا مثني براي تأكيد كردن آورد.
مثال :
قرأتُ كتاباً واحداً (مذكر)
قرأتُ مجلّةً واحدةً (مؤنث)
مثال هذانِ كتابانِ اثنانِ
هاتانِ مجلّتانِ اثنتانِ
اما اعداد از 3 تا 10
همراه معدود به كار مي روند. اين اعداد برعكس معدود خود به كار مي روند. يعني براي معدود مذكر با «تاء» و براي معدود مؤنث بدون «تاء» استفاده مي شوند. نقش: متناسب با نياز جمله
شرايط معدود: جمع ومجرور
كاربرد عدد با معدود مذكر:
قراتُ ثلاثةَ كتبٍ
قراتُ ارْبعةَ كُتبٍ
قرأتُ خمسةَ كُتبٍ
قرأتُ ستة كُتبٍ
قرأتُ سبعةَ كُتبٍ
قرأتُ ثمانيةَ كُتبٍ
قرأتُ تسْعةَ كُتبٍ
قرأتُ عشْرةَ كتبٍ

كاربرد عدد با معدود مؤنث:
قرأتُ ثلاثَ مجلاّتٍ
قراتُ اربْع مجلاتٍ
قرآتُ خمسَ مجلاتٍ
قرأتُ ستّ مجلاتٍ
قرأتُ سبْعَ مجلاتٍ
قراتُ ثمانيَ مجلاتٍ
قراتُ تسعَ مجلاتٍ
قرأتُ عشْرَ مجلاّتٍ

13مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:10

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
غير منصرف
5 – غير منصرف
اسم هاي غير منصرف هر گاه مجرور شود و به جاي كسره : فتحه فرعي مي گيرد.
به چنين اسم هاي غيرمنصرف (ممنوع من الصرف) مي گويند. اين اسم ها هيچوقت تنوين نمي گيرند.
مثال ايرانُ وطني ،
اُحِبُّ ايرانَ ،
في ايرانَ معادنُ كثيرةٌ
با علامت اصلي اعراب نگرفته است
مهمترين اسم هاي غيرمنصرف :
1 – علم مؤنث : فاطمه، حمزة : «الاسلامُ علي فاطمةً الزّهراء»
2 – علم غيرعربي : يوسف – يعقوب – فرعون «و اَرسلْنا الي فرعونَ رسولاً»
3 – نام شهرها و كشورها : طهران – مكه « و الي مدينَ أخاهُمْ شُعيباً»
4 – صفت بر وزن افعل اكبر- ابيض « اليس اللهُ بأعلمَ بالشاكرين»
5- جمع مكسر هم وزن مفاعل و مفاعين « و زيّنا السّماءَ الدنيا بمصابيحََ»

نكته :
اسم هاي غيرمنصرف در صورت گرفتن الف و لام و يا مضاف واقع شدن مي توانند حركت كسره را بپذيرند.
مثل :‌في المساجِد مُصلّونَ كثيرونَ .
في مساجدِ المدينةِ مَكْتباتٌ قيمةٌ
تمرين هاي درس چهارم
1 – اعراب فرعي در عبارات زير مشخص كنيد.
- لِفاطمةَ فضائلُ لا نجِدُها في الاخرينَ
- اكرم اَباكَ و انْ لَمْ يُكرمُكَ.
لِفاطمةَ فضائلُ لا نَجِدُها في الاخرينَ
فاطمةَ – اسم غير منصرف ( قاعده 215)
ين – جمع مذكر سالم – نشانه ي (قاعده دوم) جر است.
اكرم اباكَ و اِنْ لَمْ يُكرِمْكَ
اي عبارت اعراب فرعي ندارد.
2 – در جاي خالي كلمه مناسب قرار دهيد.
- خلقَ اللهٌ …. السّبْعَ (السّمواتَ‌، السّمواتِ )
- …… يُدافعونَ عن الوطَنِ الاسْلامي ( المُجاهدنَ ، المُجاهدينَ)
خلقَ اللهُ السّمواتِ السّبْعَ
از قاعده جمع مؤنث سالم
جاي خالي المجاهدون – واو نشانه رفع است
المجاهدون مدافعونَ ………
3 – اعراب اشتباه كه زير آن خط كشيده شده است را مشخص كنيد با ذكر توضيح
الْحسناتُ يُذهِبْنَ السّيئاتَ
جواب صحيح السيئاتِ مي باشد طبق قاعده جمع مؤنث سالم
4- گزينه نادرست را در هر مجموعه، معين كنيد سپس علامت هاي خواسته شده را بنويسيد:
شاهدتُ ( المعلّْمين – التلميذينِ في المكتبة – اخاكَ – الطالباتَ )
علامت هاي فرعي نصب

سلّمتُ علي …(المؤمنينَ – المعلّمين – ابراهيم- اخيكَ )
علامت هاي فرعي جر
1. در جمله شاهدتُ : الطّالباتَ گزينه نادرست مي باشد و ساير گزينه ها صحيح است علامت هاي فرعي نصب در اخاكَ : الف نشانه نصب است و در الطالبات علامت فرعي نصب -ِ يا -ٍ مي باشد.
2. در التلميذينِ : علامت فرعي نصب ياء مي باشد. (در مثني)
در المعلمين َ : يا نشانه نصب و جر است. (در جمع مذكر سالم)

سلمتُ علي المؤمنينَ (جمع مذكر سالم) ي نشانه نصب و جر
المعلمينِ—> (مثني ) يا فرعي علامت جر است
ابراهيم —> با كسره اصلي نشانه جر است

نكته : اگر ابراهيم را عَلَم مذكر فرض كنيم اسم غيرمنصرف و بايد ابراهيمَ باشد. اخيكَ : درست است . ياء نشانه جر است.
5- ترجمه كنيد :
مَنْ لمْ يصْبِر علي تَعَبِ التعلّم ساعة بقي في تعب الجهل ابداً.
كسي كه يك ساعت به رنج علم آموزي صبر نكند تا ابد در رنج جهل باقي مي ماند
6- ترجمه آيات زير را با كلمه مناسب كامل كنيد :
الحمدَُ الله الذي خلق السّموات و الارض … (انعام – 1)
ستايش ازآن خداوندي است كه …. و زمين را آفريد.

واللهُ بما تعملونَ خبير.
و خداوند به آنچه ….. آگاه است .
- جاي نقطه چين بايد كلمه آسمان ها باشد
- جاي نقطه چين عمل مي كنيد بنويسيد.
7 – كلمه مناسب و نقش آن را انتخاب و در جاي خالي قرار دهيد:
(ولقد انزلنا اليك َ….) بقره 99
(آياتاً / مفعول به – آياتٍ / اسم مجرور)
در جاي خالي آياتٍ ، اسم مجرور قرار مي گيرد.

14مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:12

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
2) نكره + معرفه = معرفه ، معرفه
كتابٌ + المعلّم = كتابُ المعلّم
قلمُ + ك = قلمُك
اسم معرفه در اين حالت را معرف به اضافه مي گوييم

اسم هايي مثل علَم – ضمير – اشاره – موصول به خودي خود معرفه و شناخته شده هستند. به اسم هايي كه بر جنس يك شخص يا يك شي دلالت مي كنند در عربي اسم جنس و در فارسي اسم عام گفته مي شود. مانند مرد – زن – كشور – كوه – رود
حال اگر از ميان يك جنس يك فرد يا يك واحد را جدا كنيم و نامي بر او بنهيم اين نام را در عربي اسم علم و در فارسي اسم خاص مي نامند. هر چند افراد متعددي با اين نام خوانده شوند. مانند حسن، زينب ، ايران – البرز، كارون
عَلَم يكي از معارف است.
هر اسمي كه جزء معارف فوق نباشد نكره است – خواه تنوين داشته باشد يا نداشته باشد.
تمرين هاي درس سوم
1-اسامي زير را در دو رديف معرفه و نكره قرار دهيد:
قلم – صف – شيراز – القريه – فاطمة – الله – نجف – اهل التقوي – محمدٌ – مدرسة – مكة – مريم – مغفرةٌ – حسي – نهج البلاغه – ايران – يوماً
اسامي نكره : يوماً – مدرسه – قلم – كتاب – شجرة اسامي معرفه : حسين – مغفرةٌ – مريم – مكه – محمدٌ – اهل التقوي – الله – نجف – فاطمه – شيراز – القريه – نهج البلاغه – ايران
2 – در جاهاي خالي موصول مناسب را بگذاريد.
المؤمنُ هو …. آمنَ بالله و رسوله (الّذي – اللّتين – الّتي – الّذين)
جواب …….الذي است
نكته :
در ترجمه اسم هاي نكره معمولاً از «ي و يك» استفاده مي كنيم.

قراتُ مقالة في مجلّة : مقاله اي را در يك مجلّه خواندم .
مشاراليه هر گاه داراي «ال» باشد، اسم اشاره آ» به صورت مفرد (با صفت اشاره يا اسم اشاره ي فارسي تطابق دارد) ترجمه مي شود هر چند مثني يا جمع باشد :‌
هذا الفّلاحُ ( اين كشاورز ….)
هذانِ الفلاّحان ِ ( اين دو كشاورز….)

مشار اليه هر گاه بدون «ال» باشد اسم اشاره آن عيناً ترجمه مي شود و در اين صورت با ضمير اشاره فارسي مطابقت مي كند:
هذا فلاحٌ :‌اين كشاورز است.
هذانِ فلاحان :‌اين ها دو كشاورزند

مشار اليه هر گاه ، بدون «ال» باشد اسم اشاره آن عيناً ترجمه مي شود و در اين صورت با ضمير اشاره فارسي مطابقت مي كند:
هذا فلاحٌ : اين كشاورز است.
هذان ِ فلاّحان : (اين دو كشاورز)

مشار اليه هر گاه بدون «ال» باشد اسم اشاره آن عيناً ترجمه مي شود و در اين صورت با ضمير اشاره فارسي مطابقت مي كند:
هذا فلاحٌ :‌اين كشاورز است.
هذانِ فلاّحان: اينها دو كشاورزند.
3 – با توجه به نكته فوق كدام ترجمه صحيح است؟
هذانِ خصْمانِ اخْتصموا في ربهمْ
اين ها دو گروه دشمن يكديگرند كه درباره پروردگارشان با هم ستيز كردند.
اين، دو گروه دشمن يكديگر هستند كه درباره پروردگارشان با هم ستيز كردند.
اين دو گروه دشمن يكديگر هستند كه درباره پروردگارشان با هم ستيز كردند
4 – عبارت زير را به زبان فارسي ترجمه كنيد .
الطّامعُ في وثاقِ الذّلّ.
وثاق ذّلّ = بند ذلت .
جواب : طمع كار در بند ذلت است

15مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:14

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
معلوم ومجهول
نكته : هر فعلي معمولاً فاعلي دارد. گاه فاعل را مي شناسيم. گاه فاعل را نمي شناسيم. فاعل كلمه اي است كه كاربرد واقع مي شود.
فعل ها از جهت فاعل بر دو نوع هستند:
1 – فعلي كه فاعل آن مشخص است
2 – فعلي كه فاعل و انجام دهنده آن نا مشخص است.

شناسايي مثل مجهول در زبان فارسي :
مجهول : درس داده مي شود : معلم درس مي دهد.
مجهول : نهالي كاشته شد : باغبان نهالي كاشت.
با توجه به مثال فوق متوجه مي شويد كه مي توان در زبان فارسي فعل ها را با فعل كمكي شدن مجهول نمود.
روش مجهول نمدن فعل در زبان عربي :
1 – ماضي :‌عين الفعل را كسره مي دهيم . حروف متحرك ماقبل را مضموم مي كنيم .
مثال :‌خلقَ :‌آفريد مجهول آن مي شود.
خُلِقَ :‌آفريده شد.

2 – مضارع : عين الفعل را فتحه مي دهيم – فقط حرف مضارعه را مضموم مي كنيم.
مثال :‌يَخْلُقُ : مي آفريند. مجهول آن يُخْلَقُ (آفريد مي شود)
فعل مجهول فعلي است كه فاعل آن مجهول است و در جمله وجود ندارد و با حذف فاعل جمله ناقص مي شود و به نايت فاعل نياز داريم.
بنابراين براي مجهول كردن يك جمله مراحل زير به ترتيب انجام مي شود.
1 – حذف فاعل مثال :
غَرَس الفلاحُ شجرةَ في الحديقةِ —> (فعل – فاعل – مفعول به – جارومجرور)

2 – تعيين نايب فاعل : مفعول به ، به عنوان نايب فاعل در جاي فاعل قرار گرفته مرفعو مي شود. كه جمله بالا به اين صورت نوشته مي شود :
غَرَس شجرةٌ في الحديقةِ .
3 – تغيير حركات و صيغه فعل : حركات فعل متناسب با ماضي و يا مضارع بودن آن تغيير مي كند و از نظر مذكر و مؤنث بودن با نايب فاعل مطابقت مي كند. مثال بالا:
غُرسَتْ شجرةُ في الحديقةِ .—> (فعل مبني مجهول – نائب فاعل – جار و مجرور)
چرا به مفعول به ، نايب فاعل مي گويند؟
چون پس از حذف فاعل، مفعول به جاي آن را مي گيرد – اعراب آن مرفوع مي شود و فعل مجهول از نظر مذكر و مؤنث بودن تابع مفعول (نايب فاعل مي شود) به همين دليل به آن نايب فاعل مي گوئيم.
نايب فاعل از نظر نوع هم مانند فاعل است .
انواع نايب فاعل :
1- اسم ظاهر مثال : كُتِبَ الدّرسُ
2- ضمير بارز مثال : الاعداءُ قُتلوا في الحربِ
3- ضمير مستتر مثال : الصديقُ يُعْرَفُ عندالشدائد (هو)
تمرين درس هشتم
1 – جواب بدهيد :
- اعراب نايب فاعل چيست ؟
- حركت عين الفعل در مضارع مجهول چيست؟
- حركت حرف اول مجهول چيست؟
- اعراب نايب فاعل : مرفوع است.
حركت عين الفعل در مضارع مجهول : فتحه است.
- حركت حرف اول فعل مجهول : ضمه است.
2 – جاي خالي را با فعل مناسب از نظر اعراب پر كنيد:
- ……..المؤمنون َ ببدرٍ . (نُصِرَ – نُصَرَ)
- ……. الشُهداءُ في سبيل الله ِ (قُتِلَ – يَقْتُلُ )
……المؤمنون ببدرٍ (يضرَ – نُصَرَ) جواب نُصِرَ
……الشهداءَ في سبيل ( قُتلَ – يقتُلُ ) جواب قُتلَ
3 – مجهول كنيد :
يَقرَأُ الطّالبُ القرآنَ كلّ صباحٍ.
جواب : يُقرأَُ القرآنُ كلَّ صباحٍ – طالب هر روز صبح قرآن مي خواند.
القرآنٌ (نايب فاعل – مرفوع)
4 – ترجمه كنيد:
- تُصدّرُ بعضُ المُنتجاتِ الايرانية الي خارج البلاد.
- و اذا قريَ القرآنُ فاسْتمعوا له و اَنْصِتوا لعلّكُم تُرحمونَ.
تصدّرُ بعضُ ……. بعضي از فرآورده هاي ايراني به خارج صادر مي شوند.
و اذا قري : و هنگامي كه قرآن خوانده مي شود به آن گوش دهيد و ساكت باشيد شايد كه مورد رحمت خداوند قرار گيريد.
5 – فعل معلوم و مجهول را در آيه هاي زير مشخص كنيد :
- اتّبعوا ما اُنزلَ اليكُم مَنْ ربّكُمْ ( الاعراف – 3)
- جعَلَ اللهُ الكعبة البيْتَ الحرامَ قياماً للنّاس (مائده 97)
- و اطيعواللهَ و الرّسولَ لعلّكُمْ تُرحمون (آل عمران – 132)
اتبعوا : معلوم
تُرحمون : مجهول
اطيعوا : معلوم
جعلَ : معلوم
اُنزِلَ : مجهول

16مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:15

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
انواع اعراب
ظاهري ، محلي ، تقديري هستند.
اعراب ظاهري بيشتر اسم هاي معرب است و بر دو نوع است اصلي و فرعي
اعراب محلي
اعراب محلي مربوط است به كلمات مبني . از آنجا كه علامت آخر كلمات مبني ثابت است، لذا براي شناختن اعراب و نقش آنها بايد به «محل» قرار گرفتن آنها توجه كرد.
مثال هاي ساده : مثلاً يك آقا را كه نمي شناسيم ولي در دكه ي روزنامه فروشي مي بينيم، متوجه مي شويم شغل او روزنامه فروشي است.
يا آقايي را كه مشغول رانندگي در اتوبوس است با ديدن او در حال رانندگي در اتوبوس متوجه شغل او مي شويم.
مثال اعراب محلي :
نجح التلميذ ُ

رايت التلميذ َ

نظرتُ الي التلميذ ِ
نجح ذلک

رايت ُ ذلک

نظرت الي ذلک
توضيح راجع به اعراب محلي : چون كلمات مبني علامات رفع، نصب، جر و جزم را نمي توانند بپذيرند لذا از محل آنها در جمله ، پي به نقش آنها مي بريم، چنين اعرابي را اصطلاحاً «اعراب محلي» مي ناميم.
مثال :
ذلكَ الكتابُ لا ريبَ فيه (بقره – 2)
محلاً مرفوع

بقيّة ُ الله‌ خيرٌ لكُم (هود 86)
محلاً مجرور
اعراب تقديري :
برخي كلمات با وجود معرب بودن علامت هاي اعراب را نمي پذيرند و اعراب آنها را بايد از نقش كلمه در جمله تشخيص داد. به چنين اعرابي، اصطلاحاً «اعراب تقديري» مي گوئيم.
مهم ترين كلماتي كه اعراب آنها تقديري است :
1 – اسم مقصور : اسمي است كه به الف ختم شود مانند : دنيا – كبري
(در هر سه حالت اعراب تقديري دارد)
رفع : جاء الفتي —> فاعل، مرفوع تقديراً

نصب : رأيتُ الفتي —> فعول به ، منصوب تقديراً

جر : سلّمتُ علي الفتي —> مجرور به جر تقديراً

2 – اسم منقوص اسمي است كه به ياء ماقبل مكسور ختم شود مانند قاضي – هادي
(دردو حالت رفع و جر اعراب تقديري دارد)
رفع : حضرَ القاضي —> فاعل : …..

نصب : شاهدتُ القاضيَ —> … منصوب به فتحه

جر : مررتُ يا القاضي—> … مجرور به حرف جر

3 – اسم مضاف به ياء متكلم : اسمي است كه به ضمير متكلم وحده «ي» اضافه شود مثل صديقي
(در هر سه حالت اعراب تقديري دارد)
رفع : هذا كتابيِ —> … مرفوع تقديراً

نصب : قرأتُ كتابي —> مفعول به …..

جر : القصةُ في كتابي —> … تقديراً
در اعراب محلي و نيز در اعراب تقديري بايد به محل و موقعيت كلمه در جمله توجه كرد. فرق اين دو در چيست؟
اعراب محلي اصطلاحي است براي كلمات مبني، جمله و شبه جمله
اعراب تقديري اصطلاحي است براي برخي كلمات معرب يعني (مقصور – منقوص – مضاف به ياء متكلم )

17مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:17

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
المفعول فيه
در زبان فارسي بعضي جمله ها بدون قيد زمان و مكان معني و مفهوم واضحي ندارند.
معادل قيد زمان و مكان زبان فارسي ، ظرف زمان و ظرف مكان در زبان عربي است، به مجموعه ظرف ها مفعول فيه گفته مي شود.

ظرف زمان : الانَ – اليومَ – صباح – قبل – ليل
غِد – اَمْسِ – صباح بَعد – نهار

ظرف مكان : فوق امام َ – بين – قرب
تحت – وراء َ – عندَ – جنبَ

نكته : ظرف ها معناي حرف جرّ «في» را به همراه دارند. لذا به آنها مفعول فيه مي گويند. جلسْتُ تحتَ الشجرة : در زير درخت نشستم.

اعراب مفعول فيه منصوب است. اما اگر با حرف جر في به كار رود ديگر مفعول فيه نيست بلكه مجرور به حرف جر است.

مثال :
«اليومَ أكمَلْتُ لكم دينَكُم ».
ظرف زمان

« الجنّة‌ تَحتَ أقدامِ الامهاتِ »
ظرف مكان
مثال درباره اعراب مفعول فيه :
مفعول فيه اعراب منصوب
قرأتُ كتاباً ليلاً .
سافَرْنا يومَ الجمعة .

با حرف جرّ «في» به كار رود ديگر مفعول فيه نيست و مجرور به حرف جّر است
قرأتُ كتاباً في اللّيلِ
سافرنا في يومِ الجمعةِ
تمرين هاي درس 14
1 – مفعول فيه را در عبارت هاي زير مشخص كنيد.
الف – قال ربّي انّي دعوْتُ قومي ليلاً و نهاراً .
ب – لا ترفعوا أصْواتكُم فوقَ صوتِ النبيّ .
الف ) ليلاً – نهاراً : ظرف زمان هستند.
ب ) فوق – ظرف مكان مي باشد
2 – كلمات متضاد را بنويسيد:
خلفَ : صباح – قُرب – غَد – تحت
خلف – صباح – قرب – غَد – تحت
سلَف – مساءِ – بُعد – الآنَ – فوق
3 – اعراب اشتباه را تصحيح نمائيد.
- ليْسَ الغادُر فائزٌ يومُ القيامة ِ.
جواب صحيح ليس القادرُ فائزً يومَ القيامةِ.
4 – ترجمه كنيد :
الف – الكتابُ عندَ التلميذِ .
ب – نَدْهَبُ الي المسجد عنْهَ الغروب.
ج – لسانُ العاقل وراء قلبه و قلبُ لاحْمقِ وراءَ لسانه .
الف – كتاب نزد دانش آموز است . اگر عند ظرف مكان باشد به صورت نزد ترجمه مي شود.
ب – به هنگام غروب به مسجد مي روم. عند ظرف زمان است و به صورت (به هنگام، وقت) ترجمه مي شود.
ج – زبان آدم عاقل پشت قلبش است. و دل انسان احمق (نادان) پشت زبان است.
5 – با توجه به ترجمه جاي خالي آيات را كامل كنيد :
الف – لَهُ ما في السّمواتِ و ما في الارض و ما … -‍هما (طه 6)
از آن اوست آنچه در آسمان ها و زمين و ميان آنهاست.
ب – يَعْلَمُ ما بين َ أيديهم و ما …. بهُم . (بقره 255)
آنچه كه پيش رو و آنچه را كه پشت سرشان است، مي داند.
الف : جواب نقطه چين بيْنهما مي باشد.
ب : جواب خلفَهُم مي باشد

18مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:19

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
لصّفة و الموصوف
1 – در زبان فارسي تركيب دو اسم را صفت و موصوف مي گوئيم.

2 – تركيبات اضافه صفت حالتي را به موصوف نسبت مي دهد. مثل گل زيبا. در زبان فارسي بين صفت و موصوف از جهت معني ارتباط محكمي وجود دارد.

مثال صفت و موصوف در زبان عربي :
الصّراطَ المستقيم َ – شجرة ٌ مباركةٌ
ملكاً عظيماً – الباقياتُ الصالحاتُ
قرضاً حسناً
در زبان عربي ارتباط بين صفت و موصوف هم از جهت معني و هم از جهت ظاهر موجود مي باشد.
هماهنگي و تبعيت صفت از موصوف در چهار مورد است :
1 – عدد . 2- جنس . 3- معرفه و نكره بودن . 4 – اعراب
هماهنگي صفت و موصوف
1 – عدد
مفرد : هذا كتابٌ …. —-> مفيدٌ – مفيدانِ – مفيداتٌ
مثني : في المدرسة شجرتانِ …. —-> جميلة – جميلتانِ – جميلات
جمع : جاءَ المؤمنونَ —-> الصالحُ – الصالحونَ – الصالحانِ

2 – جنس
مذكر : حضرَ الطالبُ …. —-> (الناجحُ – الناجحةُ)
مؤنث : نجَحتْ الطالبة ُ … —-> (العالم – العالمة)

3 – معرفه و نكره بودن
معرفه : قرأت الحكاية ….. —-> (لطيفة – اللطيفة‌َ)
نكره : عندي مجلةً …… —-> (أديتةً – الأدبيّةًٌ)

4 – اعراب
مرفوع : لنا مدرسةٌ ….. —-> (كبيرةٌ – كبيرة ً – كبيرةٍ )
منصوب : رأيتُ الفلاّحينَ… —->( المجّدونَ – المجدّينَ)
مجرور : سلّمتُ علي طبيبٍ … —-> ( مشفقٌ – مشفقٍ – مشفقاً )
اسم اشاره با جمع هاي غير عاقل معمولاً مانند مفرد مؤنث عمل مي شود:
مثل :
هذه الاشجار
تلك المدارس

صفت : نيز براي جمع هاي غيرعاقل به صورت مفرد مؤنث مي آيد.
مثل : الكُتُبُ النافعة – الآيات الشريفة – أعمالٌ حسنةٌ
نكته : اسم نكره را بياد داريد. اسم هاي نكره براي ما ناشناخته است و نياز به توضيح و توصيف دارند. گاه بعد از اسم هاي نكره جمله اي مي آيد و آن اسم نكره را توضيح مي دهد به چنين جملاتي جملات وصفيه گفته مي شود. مثال :
1 – قرأتُ آيةً أثّرتْ في قلبي .
2 – المومنُ انسانٌ يُحبُّ الخيرَ.
تمرين درس هاي پانزدهم
1 – كلمات درهم ريخته صفت و موصوف هستند. صفت و موصوف مناسب را كنار هم بنويسيد.
مخلصينِ – الحدائقُ – قاضيانِ – النهرُ – اَخوَينِ – السّماءُ – مكتباتُ – الجميلةُ – الجاري – غنيةُ – الزرقاءُ – عادلانِ
- قاضيانِ عادلانِ : مثني
السماءُ الزرتاءُ
اَخوينِ ِ مخلصينِ : مثني
مكتباتُ غنيةُ
اسم جمع غير عاقل – صفت مفرد – مؤنث

- النهرُ الجاري : هر دو معرفه هستند

- الحدائقُ الجمليةُ
اسم جمع غير عاقل – صفت مفرد مؤنث
2 – جاي خالي را با كلمه مناسب كامل كنيد:
الف – العربيةُ ….. فصيحة و هي لُغةُ ديننا و كتابنا . (لغة ً – لغةُ – اللغةُ – اللغةَ)
ب – الشخصُ ……….مكروهٌ عندالناسِ و عندالله ( كاذبٌ – كاذبةٌ – الكاذبٌ – الكاذبُ )
الف : اللغة هماهنگي صفت و موصوف از نظر معرفه و نكره بودن – مذكر و مؤنث بودن
ب : الكاذبُ جواب است.
3 – صفت و موصوف را مشخص كنيد:
الف – القرآنُ هُوَ النّورُ المُبينُ و الذّكرُ الحكيمُ و الصّراطُ المستقيم ُ.
ب – افضَلُ النّاسِ مؤمنٌ يُجاهدُ في سبيل الله بنفسة و مالِه .
- صفت و موصوف
م : موصوف
ص : صفت
جمله الف : النور(م) مبين(ص) – ذكر(م) الحكم(ص) – صراطُ(م) المستقيم(ص)

جمله ب : مومنُ يُجاهدُ
موصوف – جمله وصفيه
4 – ترجمه كنيد :
- المؤمنُ القويُّ احبُّ الي الله من المؤمنِ الضّعفِ .
- جلسْتُ تحْتَ شجرةٍ تُقرّدُ طيورُها .
- ثمرةُ التّفريطِ الندامة ُ و ثمرةُ الحزْمِ السّلامةُ .
الحَزم = دور انديشي
الف : مؤمن قوي نزد خدا از مؤمن ضعيف عزيزتر است.
ب : در زير درختي نشستم كه پرندگانش آواز مي خواندند.
در جملاتي كه صفت يك جمله وصفيه است كلمه ي كه را در ترجمه فارسي مي آوريم.
ج : نتيجه تفريط پشيماني و نتيجه دور انديشي سلامتي است.
5 – مناسب ترين كلمه را درجاي نقطه چين قرار دهيد:
الف – فَجُمِعَ السّحرةُ لميقاتِ يومٍ …. (المعلومِ – معلومِ – معلومٍ ) سوره شعرا 38

ب – و لا تجعل معَ اللهِ الهاً … (آخَرُ – آخَرَ – الآخَرَ) سوره الاسري 22

ج – يا ايتها النفسُ …….ارجْعي الي ربّكَ راضيةً مرضية ً. سوره فجر 28 – 27
الف : جواب معلومٍ : يومٍ معلومٍ : صفت و موصوف هستند.
ب : جواب آخرَ : الهاً آخرَ : صفت و موصوف هستند.
ج : جواب المطمئنةُ مي باشد. صفت و موصوف هستند.

19مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:31

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
انواع اعراب
ظاهري ، محلي ، تقديري هستند.
اعراب ظاهري بيشتر اسم هاي معرب است و بر دو نوع است اصلي و فرعي
اعراب محلي
اعراب محلي مربوط است به كلمات مبني . از آنجا كه علامت آخر كلمات مبني ثابت است، لذا براي شناختن اعراب و نقش آنها بايد به «محل» قرار گرفتن آنها توجه كرد.
مثال هاي ساده : مثلاً يك آقا را كه نمي شناسيم ولي در دكه ي روزنامه فروشي مي بينيم، متوجه مي شويم شغل او روزنامه فروشي است.
يا آقايي را كه مشغول رانندگي در اتوبوس است با ديدن او در حال رانندگي در اتوبوس متوجه شغل او مي شويم.
مثال اعراب محلي :
نجح التلميذ ُ

رايت التلميذ َ

نظرتُ الي التلميذ ِ
نجح ذلک

رايت ُ ذلک

نظرت الي ذلک
توضيح راجع به اعراب محلي : چون كلمات مبني علامات رفع، نصب، جر و جزم را نمي توانند بپذيرند لذا از محل آنها در جمله ، پي به نقش آنها مي بريم، چنين اعرابي را اصطلاحاً «اعراب محلي» مي ناميم.
مثال :
ذلكَ الكتابُ لا ريبَ فيه (بقره – 2)
محلاً مرفوع

بقيّة ُ الله‌ خيرٌ لكُم (هود 86)
محلاً مجرور
اعراب تقديري :
برخي كلمات با وجود معرب بودن علامت هاي اعراب را نمي پذيرند و اعراب آنها را بايد از نقش كلمه در جمله تشخيص داد. به چنين اعرابي، اصطلاحاً «اعراب تقديري» مي گوئيم.
مهم ترين كلماتي كه اعراب آنها تقديري است :
1 – اسم مقصور : اسمي است كه به الف ختم شود مانند : دنيا – كبري
(در هر سه حالت اعراب تقديري دارد)
رفع : جاء الفتي —> فاعل، مرفوع تقديراً

نصب : رأيتُ الفتي —> فعول به ، منصوب تقديراً

جر : سلّمتُ علي الفتي —> مجرور به جر تقديراً

2 – اسم منقوص اسمي است كه به ياء ماقبل مكسور ختم شود مانند قاضي – هادي
(دردو حالت رفع و جر اعراب تقديري دارد)
رفع : حضرَ القاضي —> فاعل : …..

نصب : شاهدتُ القاضيَ —> … منصوب به فتحه

جر : مررتُ يا القاضي—> … مجرور به حرف جر

3 – اسم مضاف به ياء متكلم : اسمي است كه به ضمير متكلم وحده «ي» اضافه شود مثل صديقي
(در هر سه حالت اعراب تقديري دارد)
رفع : هذا كتابيِ —> … مرفوع تقديراً

نصب : قرأتُ كتابي —> مفعول به …..

جر : القصةُ في كتابي —> … تقديراً
در اعراب محلي و نيز در اعراب تقديري بايد به محل و موقعيت كلمه در جمله توجه كرد. فرق اين دو در چيست؟
اعراب محلي اصطلاحي است براي كلمات مبني، جمله و شبه جمله
اعراب تقديري اصطلاحي است براي برخي كلمات معرب يعني (مقصور – منقوص – مضاف به ياء متكلم )

20مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:34

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
المفعول فيه
در زبان فارسي بعضي جمله ها بدون قيد زمان و مكان معني و مفهوم واضحي ندارند.
معادل قيد زمان و مكان زبان فارسي ، ظرف زمان و ظرف مكان در زبان عربي است، به مجموعه ظرف ها مفعول فيه گفته مي شود.

ظرف زمان : الانَ – اليومَ – صباح – قبل – ليل
غِد – اَمْسِ – صباح بَعد – نهار

ظرف مكان : فوق امام َ – بين – قرب
تحت – وراء َ – عندَ – جنبَ

نكته : ظرف ها معناي حرف جرّ «في» را به همراه دارند. لذا به آنها مفعول فيه مي گويند. جلسْتُ تحتَ الشجرة : در زير درخت نشستم.

اعراب مفعول فيه منصوب است. اما اگر با حرف جر في به كار رود ديگر مفعول فيه نيست بلكه مجرور به حرف جر است.

مثال :
«اليومَ أكمَلْتُ لكم دينَكُم ».
ظرف زمان

« الجنّة‌ تَحتَ أقدامِ الامهاتِ »
ظرف مكان
مثال درباره اعراب مفعول فيه :
مفعول فيه اعراب منصوب
قرأتُ كتاباً ليلاً .
سافَرْنا يومَ الجمعة .

با حرف جرّ «في» به كار رود ديگر مفعول فيه نيست و مجرور به حرف جّر است
قرأتُ كتاباً في اللّيلِ
سافرنا في يومِ الجمعةِ
تمرين هاي درس 14
1 – مفعول فيه را در عبارت هاي زير مشخص كنيد.
الف – قال ربّي انّي دعوْتُ قومي ليلاً و نهاراً .
ب – لا ترفعوا أصْواتكُم فوقَ صوتِ النبيّ .
الف ) ليلاً – نهاراً : ظرف زمان هستند.
ب ) فوق – ظرف مكان مي باشد
2 – كلمات متضاد را بنويسيد:
خلفَ : صباح – قُرب – غَد – تحت
خلف – صباح – قرب – غَد – تحت
سلَف – مساءِ – بُعد – الآنَ – فوق
3 – اعراب اشتباه را تصحيح نمائيد.
- ليْسَ الغادُر فائزٌ يومُ القيامة ِ.
جواب صحيح ليس القادرُ فائزً يومَ القيامةِ.
4 – ترجمه كنيد :
الف – الكتابُ عندَ التلميذِ .
ب – نَدْهَبُ الي المسجد عنْهَ الغروب.
ج – لسانُ العاقل وراء قلبه و قلبُ لاحْمقِ وراءَ لسانه .
الف – كتاب نزد دانش آموز است . اگر عند ظرف مكان باشد به صورت نزد ترجمه مي شود.
ب – به هنگام غروب به مسجد مي روم. عند ظرف زمان است و به صورت (به هنگام، وقت) ترجمه مي شود.
ج – زبان آدم عاقل پشت قلبش است. و دل انسان احمق (نادان) پشت زبان است.
5 – با توجه به ترجمه جاي خالي آيات را كامل كنيد :
الف – لَهُ ما في السّمواتِ و ما في الارض و ما … -‍هما (طه 6)
از آن اوست آنچه در آسمان ها و زمين و ميان آنهاست.
ب – يَعْلَمُ ما بين َ أيديهم و ما …. بهُم . (بقره 255)
آنچه كه پيش رو و آنچه را كه پشت سرشان است، مي داند.
الف : جواب نقطه چين بيْنهما مي باشد.
ب : جواب خلفَهُم مي باشد

21مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:35

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
الصّفة و الموصوف
1 – در زبان فارسي تركيب دو اسم را صفت و موصوف مي گوئيم.

2 – تركيبات اضافه صفت حالتي را به موصوف نسبت مي دهد. مثل گل زيبا. در زبان فارسي بين صفت و موصوف از جهت معني ارتباط محكمي وجود دارد.

مثال صفت و موصوف در زبان عربي :
الصّراطَ المستقيم َ – شجرة ٌ مباركةٌ
ملكاً عظيماً – الباقياتُ الصالحاتُ
قرضاً حسناً
در زبان عربي ارتباط بين صفت و موصوف هم از جهت معني و هم از جهت ظاهر موجود مي باشد.
هماهنگي و تبعيت صفت از موصوف در چهار مورد است :
1 – عدد . 2- جنس . 3- معرفه و نكره بودن . 4 – اعراب
هماهنگي صفت و موصوف
1 – عدد
مفرد : هذا كتابٌ …. —-> مفيدٌ – مفيدانِ – مفيداتٌ
مثني : في المدرسة شجرتانِ …. —-> جميلة – جميلتانِ – جميلات
جمع : جاءَ المؤمنونَ —-> الصالحُ – الصالحونَ – الصالحانِ

2 – جنس
مذكر : حضرَ الطالبُ …. —-> (الناجحُ – الناجحةُ)
مؤنث : نجَحتْ الطالبة ُ … —-> (العالم – العالمة)

3 – معرفه و نكره بودن
معرفه : قرأت الحكاية ….. —-> (لطيفة – اللطيفة‌َ)
نكره : عندي مجلةً …… —-> (أديتةً – الأدبيّةًٌ)

4 – اعراب
مرفوع : لنا مدرسةٌ ….. —-> (كبيرةٌ – كبيرة ً – كبيرةٍ )
منصوب : رأيتُ الفلاّحينَ… —->( المجّدونَ – المجدّينَ)
مجرور : سلّمتُ علي طبيبٍ … —-> ( مشفقٌ – مشفقٍ – مشفقاً )
اسم اشاره با جمع هاي غير عاقل معمولاً مانند مفرد مؤنث عمل مي شود:
مثل :
هذه الاشجار
تلك المدارس

صفت : نيز براي جمع هاي غيرعاقل به صورت مفرد مؤنث مي آيد.
مثل : الكُتُبُ النافعة – الآيات الشريفة – أعمالٌ حسنةٌ
نكته : اسم نكره را بياد داريد. اسم هاي نكره براي ما ناشناخته است و نياز به توضيح و توصيف دارند. گاه بعد از اسم هاي نكره جمله اي مي آيد و آن اسم نكره را توضيح مي دهد به چنين جملاتي جملات وصفيه گفته مي شود. مثال :
1 – قرأتُ آيةً أثّرتْ في قلبي .
2 – المومنُ انسانٌ يُحبُّ الخيرَ.
تمرين درس هاي پانزدهم
1 – كلمات درهم ريخته صفت و موصوف هستند. صفت و موصوف مناسب را كنار هم بنويسيد.
مخلصينِ – الحدائقُ – قاضيانِ – النهرُ – اَخوَينِ – السّماءُ – مكتباتُ – الجميلةُ – الجاري – غنيةُ – الزرقاءُ – عادلانِ
- قاضيانِ عادلانِ : مثني
السماءُ الزرتاءُ
اَخوينِ ِ مخلصينِ : مثني
مكتباتُ غنيةُ
اسم جمع غير عاقل – صفت مفرد – مؤنث

- النهرُ الجاري : هر دو معرفه هستند

- الحدائقُ الجمليةُ
اسم جمع غير عاقل – صفت مفرد مؤنث
2 – جاي خالي را با كلمه مناسب كامل كنيد:
الف – العربيةُ ….. فصيحة و هي لُغةُ ديننا و كتابنا . (لغة ً – لغةُ – اللغةُ – اللغةَ)
ب – الشخصُ ……….مكروهٌ عندالناسِ و عندالله ( كاذبٌ – كاذبةٌ – الكاذبٌ – الكاذبُ )
الف : اللغة هماهنگي صفت و موصوف از نظر معرفه و نكره بودن – مذكر و مؤنث بودن
ب : الكاذبُ جواب است.
3 – صفت و موصوف را مشخص كنيد:
الف – القرآنُ هُوَ النّورُ المُبينُ و الذّكرُ الحكيمُ و الصّراطُ المستقيم ُ.
ب – افضَلُ النّاسِ مؤمنٌ يُجاهدُ في سبيل الله بنفسة و مالِه .
- صفت و موصوف
م : موصوف
ص : صفت
جمله الف : النور(م) مبين(ص) – ذكر(م) الحكم(ص) – صراطُ(م) المستقيم(ص)

جمله ب : مومنُ يُجاهدُ
موصوف – جمله وصفيه
4 – ترجمه كنيد :
- المؤمنُ القويُّ احبُّ الي الله من المؤمنِ الضّعفِ .
- جلسْتُ تحْتَ شجرةٍ تُقرّدُ طيورُها .
- ثمرةُ التّفريطِ الندامة ُ و ثمرةُ الحزْمِ السّلامةُ .
الحَزم = دور انديشي
الف : مؤمن قوي نزد خدا از مؤمن ضعيف عزيزتر است.
ب : در زير درختي نشستم كه پرندگانش آواز مي خواندند.
در جملاتي كه صفت يك جمله وصفيه است كلمه ي كه را در ترجمه فارسي مي آوريم.
ج : نتيجه تفريط پشيماني و نتيجه دور انديشي سلامتي است.
5 – مناسب ترين كلمه را درجاي نقطه چين قرار دهيد:
الف – فَجُمِعَ السّحرةُ لميقاتِ يومٍ …. (المعلومِ – معلومِ – معلومٍ ) سوره شعرا 38

ب – و لا تجعل معَ اللهِ الهاً … (آخَرُ – آخَرَ – الآخَرَ) سوره الاسري 22

ج – يا ايتها النفسُ …….ارجْعي الي ربّكَ راضيةً مرضية ً. سوره فجر 28 – 27
الف : جواب معلومٍ : يومٍ معلومٍ : صفت و موصوف هستند.
ب : جواب آخرَ : الهاً آخرَ : صفت و موصوف هستند.
ج : جواب المطمئنةُ مي باشد. صفت و موصوف هستند.

22مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:37

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
التصغير
تصغير يا مصغر ساختن يعني صرفه جويي در كلمات مثلاً به جاي بكار بردن «درخت كوچك» (دو كلمه) «درختچه»(يك كلمه)
به جاي دو كلمه شجرةٌ صغيرةٌ : مي توان گفت : شُجيرةٌ طفلٌ صغيرٌ : طُفيلٌ
روش ساختن اسم مصغر
حرف اول : ضمه – فَعل
حرف دوم : فتحه – فُعيل
افزودن :‌ يْ
هدف از تصغير
اسم مصغر گاهي به منظور تجبيب يا تحقير به كار مي رود.
ميزي از چوب : ميزي چوبي
جامه اي از ابريشم : جامه اي ابريشمي
دانشمندي از ايران : دانشمندي ايراني
به كلمات چوبي – ابريشمي – ايراني ، اسم منصوب گفته مي شود. اسم منصوب معمولاً حكم صفت را دارد و تابع احكام صفت است و در زبان فارسي به آن صفت نسبي گفته مي شود.
در زبان عربي مي توان اسم منسوب ساخت :
مي توان به جاي :‌منضدةٌ من الخشب : (گفت ) منضدة خشبية
مي توان به جاي : ثوبٌ من الحرير: (گفت ) ثوب حريريّ

نكته : به هنگام نسبت از آخر كلمه تاء گرد « ة» حذف مي شود.
فاطمة :‌فاطمي
مكة : مكّي
توجه :‌بعضي كلمات به هنگام نسبت تغيير مختصري مي كنند. كلماتي مانند :
نبويّ – علويّ – موسويّ – رضويّ – دُنيويّ – مدَني – اسم منسوب كلمات نبيّ – عليّ – موسي – رضا – دنيا – مدينه هستند.
تمرين هاي درس 17
1 – كلماتي را كه زير آن خط كشيده شده است به صورت اسم منسوب تغيير دهيد.
الف – مِنْ اينَ انتَ ؟ انا من لبنانَ . اَنا ……
ب – منْ اَيْنَ انتِ ؟ انا من ايرانَ . اَنا ……
ج – هذا السّيفُ منْ حديدٍ . إذنَ هذا سيفُ …..
د – سَمِعْتُ حديثاً عن النبيّ . إذنْ سمِعتَ حديثاً ……
ه‍ – بعضُ السّورِ نزَلَت في مكّة . فهيَ سُوَرٌ …….
الف – لبناني
ب – ايراني
ج – حديدي
د – نبويّ
ه‍ – مكي ( ة حذف مي شود)
2 – اسمهاي زير را مصغر كنيد :
فَضْل – حَسن – عَبْد – حَجر – نَهْر – نَهْر – بَعْد
اسم هاي زير را مصغر كنيد :
فضل : فُضَيْل
نَهْر : نُهيْر
حسن : حُسيْن
بَعْد : بُعيْد
عبْد : عُبَيْد
حجَر : حُجَيْر
3 – ترجمه كنيد :
الف – يا كُميلٌ ،‌العلمُ خيرٌ من المالِ ، العلمُ يَحْرُسُكَ و اَنتَ تَحْرُسُ المالَ ، المالُ تُنقصُهٌ النّفقَةُ و الْعلمُ يزكو علي الانفاقِ .
يزكو : افزايش مي يابد – رشد مي كند.

ب – و إذا سألكَ عبادي عنّي فانّي قريبٌ .
الف : اي كميل علم از مال بهتر است . علم تو را نگهباني مي كند و تو از مال حفاظت مي كني. مال و ثروت با خرج كردن كم مي شود ولي علم با آموزش و انفاق به ديگران فزوني مي يابد.
ب : و چون بندگان من درباره من از تو بپرسند بگو كه من نزديكم.
4 – در آيه ي فامنو بالله و رسولهِ النبي الاُمّي كلمه يا كلمات نسبت را مشخص كنيد:
كلمه هاي نسبت در اين آيه : النبّي و الاُمّي مي باشند.

23مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:39

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
الاضافة
موصوف و صفت – مضاف و مضاف اليه
در زبان عربي اگر دو اسم به هم اضافه شوند، به اسم اول مضاف و اسم دوم مضاف اليه مي گويند.
مثال : كتابٌ الطّالبِ – يوم الدينِ
نكته : اگر ضميري به اسم متصل شود آن تركيب حتماً اضافي است.
اسم + ضمير
مضاف مضاف اليه
علامت هاي اسم :
پذيرفتن ال – تنوين – مضاف واقع شدن از علامت هاي اسم است و اين علائم با هم جمع نمي شوند.
نكته : اگر جمع مذكر سالم و اسم مثني مضاف واقع شوند، حرف «ن» از آخر آنها حذف نمي شود.
مثال : فلاّحون + القرية : فلاّحو القريةِ .
والدان ِ + كُ :‌ والدكَ
معلّمين َ + المدرسة : معلّمي المدرسةِ

- مضاف در جمله نقش مي پذيرد اعراب آن متناسب با جمله مي تواند مرفوع، منصوب، و يا مجرور باشد. مضاف اليه خود نقش به شمار مي آيد و از جهت اعراب مجرور است.
مثال : هُوَ مديرُ الْمدرسةِ .
مضاف / مضاف اليه

رأيتُ مديرَ المدرسةِ .
سلّمتُ علي مديرِ المدرسةِ .

تاكنون خوانديم كه اسم مي تواند يا صفت به دنبال خود داشته باشد، و يا مضاف اليه . بايد بدانيد كه اسم مي تواند بدنبال خود هم صفت و هم مضاف اليه (هر دو با هم) داشته باشد.
مثال در زبان فارسي : گل سرخ باغ – كتاب خوب ما در زبان فارسي اول صفت مي آيد و بعد مضاف اليه.
در زبان عربي : اسمي كه قرار است هم صفت و هم مضاف اليه بدنبال خود داشته باشد، مضاف اليه مقدم مي شود.
دوست

عزيز

ما
اسم

صفت

مضاف اليه
صديقـــ

نا

العزيژ
اسم

مضاف اليه

صفت
عقيدتنا الاسلامية : عقيده ي اسلامي ما
بابُ المدرسة الكبيرُ :‌در بزرگ مدرسه
تمرين هاي درس
1 – جواب صحيح را انتخاب كرده و بنويسيد
الف – لا تفعلوا (اعمالَ ، اعمالاً) الخير رئاءً .
ب – مِنَ الضّلالِ ( اكبيرَ – الكبيرِ) ضياعُ العُمرِ في اللّهْوِ.
ج – تعلّمْ حُسْنَ‌ (الاستماعِ – الاستماعٍ ) كما تتعلّمُ ( حَُسْنَ – حُسناً) الحديثِ .
الف – اعمال صحيح است.
ب – الكبيرِ : مضاف اليه و مجرور
ج – الاستماعِ :‌مضاف اليه مجرور است.
حُسنَ صحيح است . علامت اسم 3 تا است گرفتن ال – تنوين – مضاف واقع شدن . اين سه تا با هم يك جا جمع نمي شوند.
2 – ترجمه كنيد :
الف – قائدُ الثّورةِ العظيمُ الامامُ الخميني (ره) أيقظَ المسلمينَ من نومِ الغَفلَةِ .
ب – غاباتُ مازندرانَ الخضراءُ من ْ اجمَلِ المناطقِ في ايرانَ .
ج – مازالَت الاحاسيسُ الثوريّةُ تمُوجُ في قلوبِ جماهيرِنا المُسْلمةِ .
ترجمه كنيد :
الف – رهبر كبير انقلاب امام خميني (ره) مسلمانان را از خواب غفلت بيدار نمود.
ب – جنگل هاي سبز مازندران از زيباترين مناطق ايران است.
ج – عواطف انقلابي همواره در دل ملت مسلمان ما موج مي زند.
3 – كلمه مناسب را براي پر كردن جاي خالي آيات زير انتخاب كنيد:
الف – وعْلموا انكّمْ غيرُ …… الله : و بدانيد كه شما بر قدرت خدا غالب نخواهيد شد.
معجزون – معجزين – معجزي

ب – وَ اِنْ قريةٍ الاّ نحنُ …..قبْلَ يومهِ القيامة .
مُهلكوها – مُهلكونها – مُهلكونه
الف : كلمه مناسب معجزي مي باشد چون جمع مذكر سالم و اسم مثني اگر مضاف واقع شوند، ن از آخر آنها حذف مي شود.
ب : جواب مهلكوها مي باشد.

24مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 29 نوفمبر - 7:40

shirin

shirin
دیگه صاحب خونه شده
دیگه صاحب خونه شده
افعال ناقصه
حروفي نظير انْ – لَمْ – في – قبل از اسم و فعل مي آيند و تغييراتي در معني و اعراب كلمه ايجاد مي كنند.
مثال :
يذَهَبُ —> اَنْ + يذهبُ : اَنْ يذْهَبَ
يجلِسُ —> لَمْ + يجلسُ : لم يَجلِسْ
المدرسةُ —> في + المدرسةُ : في المدرسةِ
كان از افعال ناقصه مي باشد كه قبل از جمله مي آيد و آن را به گذشته تبديل مي كند. كان ، معني و اعراب كلمه را تغيير مي دهد.
مثال :
الْجوّ باردٌ . (حال حاضر)
كان + الْجوّ باردٌ :‌كان الْجوّ بارداً . (ديروز)
كان از افعال ناقصه است كه چون بر سر مبتدا و خبر آيد:
1. مبتدا به عنوان اسم افعال ناقصه مرفوع مي ماند.
2. خبر به عنوان خبر افعال ناقصه منصوب مي شود.
رابطه ي هر يك از افعال ناقصه با اسم خود دقيقاً مانند رابطه ي فعل و فاعل است.
اسم افعال ناقصه :
اسم ظاهر : ليس المؤمنُ مُعتدياً .
ضمير بارز : كنتَ نشيطاً في الدرس.
ضمير مستتر : كُنْ (اَنْتَ) صادقاً في عملكَ .

نكته : هر گاه مبتدا ضمير منفصل باشد، براي اينكه اسم افعال ناقصه قرارگيردف بايد فعل را متناسب با آن صيغه آورد.
هُم ناجحونَ : أصبحوا ناجحينَ .
أنتنّ ناجحاتٌ : اصبحتُنّ ناجحاتٍ .
انواع خبر افعال ناقصه
1 – مفرد : كانَ الفلاحُ واقفاً
2 – جمله : كانَ الفلاحُ يزرعُ الارضَ
3 – شبه جمله كان َ الفلاّحُ في المزرعةِ.

مهمترين فعل هايي كه مانند كان عمل مي كنند و آن ها را «اخوات كان» مي نامند عبارتند از :
«صارَ، ليسَ، أصبَحَ، مادامَ‌، مازالَ»
مثال :
اَصْبحَ الحوّ بارداً .
اصبحَ التّلميذانِ ناجحينَ.
ليسَ الطالبُ حاضراً .
ليست الطّالباتُ متكاسلاتٍ .
صارتِ الارضُ خضراءَ .
صار المسلمونَ متعدمينَ في العالم .
تمرين هاي درس 11:
1 – جواب صحيح را انتخاب كنيد :
الف – الغَدْرُ ليستْ صفةً محمودةً .
ب – ليسَ الغدْرُ صبغةً محمودةً .
قسمت ب صحيح است : افعال ناقصه قبل از مبتدا مي آيند.
2 – كانت ايامُ الصّيف …. حارّاً – حارّةً – حارّةُ
جواب حارةً مي باشد – خبر منصوب است. (به دليل آمدن فعل ناقصه)
ايامُ الصيف حارةً .
3 – فعل ناقصه را در جمله زير حذف و تغيير به طور مناسب در اعراب بدهيد.
صارَ البوصيريُّ معروفاً بقصيدتة «البُردة».
حذف فعل ناقصه :
البوصيريّ معروفاٌ كه بقيه جمله بدون تغيير است. فقط معروفاٌ چون پس از حذف صار خبر بايستي مرفوع شود.

البوصيريّ معروفاٌ بقصيدته
نكته : خبر كان اگر فعل مضارع باشد معادل ماضي استمراري و هر گاه فعل ماضي باشد، معادل ماضي بعيد زبان فارسي خواهد بود.
4 – ترجمه كنيد.
الف – كانَ التلميذُ يقرأُ درسهُ :
ب – كان التّلميذُ قد قرَأَ درسَهُ :
ج – و كانَ يأمُرُ اهلَه با لصّلاةِ و الزّكاةِ .
د – كن سمعاً و لا تكُن مبذّراً و كن مقتصداً و لا تكنْ مقتّراً .
قسمت الف : دانش آموز درس خود را مي خواند.
قسمت ب : دانش آموز درس خود را خوانده بود.
قسمت ج : خانواده اش را به نماز و زكات فرمان مي داد.
قسمت د : سخاوتمند باش ولي اسراف كننده نباش – صرفه جو باش ولي خسيس نباش
مقترّاً : خسيس
سمِعَ : سخاوتمند
مُبذّر : اسراف كننده – مسرف
مقتصد : صرفه جو
5 – اسم فاعل از ظلم چيست؟
- اسم مفعول از ظلم چيست ؟
- صفت مشبهه خصومة بر وزن فعل چيست؟
اسم فاعل از ظلم : ظالم
اسم مفعول ظلم : مظلوم
صفت مشبهه خصومة بر وزن فَعْل : خصم است.
6- جاي خالي آيه هاي زير را با فعل مناسب جايگزين نمايند.
1. فاَخذَتْهم الرّجفةُ و ….. في دارهم جاثمين
أصبحوا – ليسو
(النساء 105)
1. اَصبَحوا صحيح است. (با توجه به معني) 2. جواب ليس صحيح است. (با توجه به معني)
2 . لأ ……الله ُ بأحْكمِ الحاكمينَ . (التين Cool
ليْس َ – صارَ
1. اَصبَحوا صحيح است. (با توجه به معني)
2. جواب ليس صحيح است. (با توجه به معني)
المصدرhttp://solaimani.wordpress.com/

25مهمترين قواعد زبان عربى Empty رد: مهمترين قواعد زبان عربى الإثنين 24 يناير - 5:46

القافلة

القافلة
دوست جدید
دوست جدید

شكرا للأخت شيرين على هذا الجهد الكبير
ولكن لماذا تكتبين قواعد اللغة العربية بالفارسية

lol!

مشاهده موضوع بعدي مشاهده موضوع قبلي بازگشت به بالاي صفحه  پيام [صفحه 1 از 1]

صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد