خزایی نوشته است::با عرض سلام
هرگاه فعل ناقص به باب مفاعله برود در اولین صیغه ماضی حرف عله قلب به الف می شود و در صیغ 3/4/5اعلال به حذف دارد و مابقی دون اعلال است به اینصورت که: ناجا(در اصل ناجَوَ بوده و حرف عله متحرک ماقبل مفتوح قلب به الف شده) ناجیا /ناجوا(که ناجووا بوده)و غیره
حال فعل "ناجیا"می بایست ناجَوا باشد ولی واو به یاء قلب شده (باتوجه به ریشه:ن/ج/و)پس آیا اعلال به قلب دارد و نه دون اعلال؟
وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته
مرحباً بکم في منتداکم یا ضیفنا الکریم خزایی العزیز
ممنون از طرح موضوع
- اگر حرف عله ی واو در رتبه ی چهارم یا پس از آن قرار بگیرد باید به یاء قلب شود و بعد از آن به ظاهر مانند ناقص یایی صرف می شود هر چند که ناقص واوی باشد. ( در معتل ناقص واوی از باب مفاعلة نیز این موارد باید رعایت شود )
دعا - دعت دعوا - دعتا دَعَوْا - دَعَوْنَ ...تا آخر ناقص واوی ثلاثی مجرد است و واو در رتبه ی سوم به یاء قلب نمی شود ودر صیغه ی اول نیز وقتی به الف قلب می شود واو به شکل الف بلند (ا ) نوشته می شود ....
ولی اگر همین دعو به باب مفاعلة برود ماضی آن به شکل ذیل صرف می شود :
داعَی ( که در اصل داعَوَ بوده واو در رتبه ی چهارم به ي قلب شده و سپس حرف عله ی متحرک ماقبل مفتوح وقتی به الف قلب شده بصورت الف کوتاه (ی) یعنی درست مثل ناقص یایی نوشته شده ...)
داعَتْ داعَیا - داعَتا داعَوْا - داعَیْنَ داعیتَ - داعَیتِ ... الی آخر
پس نتیجه می گیریم اگر ناقص واوی به باب مفاعلة برود در همه ی صیغه های آن ابتدا باید به یاء قلب شود وسپس در صورت لزوم اعلال به قلب یا حذف خواهد داشت .
پس در فعل "ناجیا" چون ناقص واویست دون الاعلال نیست و می گوییم اعلال به قلب صورت گرفته ...
ولی در فعلی مانند "نادَیا " چون یاء اصل است و ناقص یایی می باشد می گوییم این صیغه اعلال ندارد .(دون الاعلال) قس علی هذا
هرگاه فعل ناقص به باب مفاعله برود در اولین صیغه ماضی حرف عله قلب به الف می شود ( والف به شکل کوتاه نوشته می شود چه ناقص واوی باشد چه یایی مانند : ناجَی و نادَی
و در صیغ 3/4/5اعلال به حذف دارد و در مابقی اگر از نالقص یایی باشد دون اعلال است و اگر واوی باشد اعلال به قلب دارد ( واو به یاء قلب می شود .