انجمن آموزش مکالمه عربی
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مرحبا بک في منتدی تعليم العربية للناطقين بالفارسية
يمکنک قراءة المواضيع والتحميل بدون التسجيل. ولکن إذا أردت أن تساهم في المواضيع یجب أن تسجل في المنتدی ويتم تفعيل حسابک من قبل المدير.
مع خالص الشکر و التحية
فریق الإدارة
************
سلام
خـــــوش آمــــــــــــــــدید
برای شرکت در مباحث این انجمن و استفاده از امکانات آن نیاز به عضویت دارید. پس از تایید عضویت می توانید در مباحث انجمن شرکت کنید.
برای دانلود کتابها، درسها، فیلمها، معجمها و نرم افزارهای آموزش مکالمه از وبلاگ انجمن به آدرس زیر استفاده کنید:
http://www.arabiforall.com/
با تشکر
گروه مدیریت انجمن مکالمه عربی
انجمن آموزش مکالمه عربی
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
مرحبا بک في منتدی تعليم العربية للناطقين بالفارسية
يمکنک قراءة المواضيع والتحميل بدون التسجيل. ولکن إذا أردت أن تساهم في المواضيع یجب أن تسجل في المنتدی ويتم تفعيل حسابک من قبل المدير.
مع خالص الشکر و التحية
فریق الإدارة
************
سلام
خـــــوش آمــــــــــــــــدید
برای شرکت در مباحث این انجمن و استفاده از امکانات آن نیاز به عضویت دارید. پس از تایید عضویت می توانید در مباحث انجمن شرکت کنید.
برای دانلود کتابها، درسها، فیلمها، معجمها و نرم افزارهای آموزش مکالمه از وبلاگ انجمن به آدرس زیر استفاده کنید:
http://www.arabiforall.com/
با تشکر
گروه مدیریت انجمن مکالمه عربی
انجمن آموزش مکالمه عربی

أهلا وسهلا بك زائرنا الكريم, أنت لم تقم بتسجيل الدخول بعد! يشرفنا أن تقوم بالدخول أو التسجيل إذا رغبت بالمشاركة في المنتدى

قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song

مشاهده موضوع بعدي مشاهده موضوع قبلي اذهب الى الأسفل  پيام [صفحه 1 از 1]

بغیازی

بغیازی
گروه مدیریت انجمن
قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song
وبلاگ شذرات


قصیده زیبای انشوده المطر (سرود باران) از بدر شاکر السیاب

چشمانت جنگلی از درختان نخلند در آغاز صبح
عیناکِ غابتا نخیلٍ ساعةَ السحر
Your eyes are two palm tree forests in early light,یا دو ایوان بلند که ماه در دوردستشان می درخشد
أو شرفتانِ راحَ ینأى عنهُما القمر
Or two balconies from which the moonlight recedesچشمانت وقت تبسم
چون تاکستانی است پر از برگ
عیناکِ حین تبسمانِ تُورقُ الکروم
When they smile, your eyes, the vines put forth their leaves,و رقص نور هاست در چشمت چون رقص هزار ماه در برکه
وترقصُ الأضواءُ .. کالأقمارِ فی نهر
And lights dance .. like moons in a riverانگار پارو یی موج انداخته است بر آن ها در آغاز صبح
یرجُّهُ المجدافُ وَهْناً ساعةَ السحر...
Rippled by the blade of an oar at break of day
و انگار ستارگان در ژرفای چشمانت می تپند
کأنّما تنبضُ فی غوریهما النجوم
As if stars were throbbing in the depths of them . . .و در مه مبهم اندوه شناورند
وتغرقان فی ضبابٍ من أسىً شفیف
And they drown in a mist of sorrow translucentچون دریایی که دست غروب لمسش کند
کالبحرِ سرَّحَ الیدینِ فوقَهُ المساء
Like the sea stroked by the hand of nightfall;پر از لرزش پاییز و هرم زمستانند
دفءُ الشتاءِ فیه و ارتعاشةُ الخریف
The warmth of winter is in it, and the shudder of autumn,پر از نور و مرگ و تولد و تاریکی
و الموتُ و المیلادُ و الظلامُ و الضیاء
And death and birth, darkness and light;ولرزش گریه ها
روی پری روحم فرو می ریزد
فتستفیقُ ملء روحی، رعشةُ البکاء
A sobbing flares up to tremble in my soulاوجی مهار ناشدنی که آسمان را در بر می کشد
ونشوةٌ وحشیةٌ تعانق السماء
And a savage elation embracing the sky,چون شیدایی طفلی که از ماه می هراسد
کنشوةِ الطفلِ إذا خاف من القمر
Frenzy of a child frightened by the moon.گویی رنگین کمان ها ابر می نوشند و قطره قطره در باران آب می شوند ....
کأنَّ أقواسَ السحابِ تشربُ الغیوم..
وقطرةً فقطرةً تذوبُ فی المطر ...
It is as if archways of mist drank the clouds
And drop by drop dissolved in the rain …انگار کودکان در باغ های انگور قهقهه سر می دهند
وکرکرَ الأطفالُ فی عرائش الکروم
As if children snickered in the vineyard bowers,و سکوت گنجشکان را بر درخت می شکنند
ودغدغت صمتُ العصافیرِ على الشجر
The song of the rain rippled the silence of birds in the treesسرود باران
چیک...
چیک....
چیک ....
أنشودةُ المطر
مطر
مطر
مطر
Rain song
Drop,
Drop,
Drop,غروب خمیازه می کشد و ابر ها اشک های سنگینشان را فرو می بارند:
تثاءبَ المساءُ و الغیومُ ما تزال
تسحّ ما تسحّ من دموعها الثقال :
Evening yawned, from low clouds
Heavy tears are streaming still.توگویی طفلی است که قبل از خواب راجع مادرش که در جستجویش است هذیان می گوید
کأنّ طفلاً باتَ یهذی قبلَ أنْ ینام
بأنّ أمّه - التی أفاقَ منذ عام
It is as if a child before sleep were rambling on
About his mother (a year ago he went to wake her, did not find her; Then when he kept on asking,و به او می گویند مادرش پس فردا بر خواهد گشت
فلم یجدْها، ثم حین لجَّ فی السؤال
قالوا له : " بعد غدٍ تعود" –
he was told:
"After tomorrow, she'll come back again"بی شک او برخواهد گشت
لابدّ أنْ تعود
That she must come back again,دوستانش به نجوا می گویند او آنجاست کنارآن تپه , برای همیشه به خواب مرگ فرو شده است
و إنْ تهامسَ الرفاقُ أنّها هناک
فی جانبِ التلِ تنامُ نومةَ اللحود،
Yet his playmates whisper that she is there
In the hillside, sleeping her death for ever,از خاک اطرافش می خورد و باران می نوشد
تسفُّ من ترابها و تشربُ المطر
Eating the earth around her, drinking the rain;تو گویی ماهیگیری غمگین تورهایش را بر می چیند
و بر سرنوشت و آب ها لعنت می فرستد
کأنّ صیاداً حزیناً یجمعُ الشباک
ویلعنُ المیاهَ و القدر
As if a forlorn fisherman gathering nets
Cursed the waters and fateو وقتی ماه فرو شد آوازی در افق می پیچد
چیی
چیی
باران ...
چیک
چیک
باران...
و ینثرُ الغناء حیث یأفلُ القمر
مطر، مطر، المطر
مطر، مطر، المطر
And scattered a song at moonset,
Drip, drop, the rain
Drip, drop, the rainبانوی من!
می دانی باران می تواند چه اندوهانی به همراه داشته باشد ؟
أتعلمین أیَّ حزنٍ یبعثُ المطر ؟
Do you know what sorrow the rain can inspire?و ناودان ها وقتی فرو می ریزند چگونه هق هق می کنند؟
وکیف تنشجُ المزاریبُ إذا انهمر ؟
And how gutters weep when it pours down?و چه حس عجیبی به آدم تنها در باران دست می دهد؟
و کیف یشعرُ الوحیدُ فیه بالضیاع؟
Do you know how lost a solitary person feels in the rain?باران بی انتهاست
به اندازه ی خون های ریزان
به اندازه گرسنگان
به اندازه عشق
به اندازه ی کودکان
به اندازه ی مرگ.
بلا انتهاء_ کالدمِ المُراق، کالجیاع کالحبّ کالأطفالِ کالموتى –
Endless,- like spilt blood, like hungry people, like love, like children, like the dead,-چشمان تو و باران ها
سرگردانم می کنند
هو المطر
ومقلتاک بی تطیفان مع المطر
Endless the rain.
Your two eyes take me wandering with the rain,در سراسر خلیج تندر هایی بر سواحل عراق دست می سایند
وعبرَ أمواجِ الخلیجِ تمسحُ البروق
سواحلَ العراقِ
Lightning's from across the Gulf sweep
The shores of Iraqمروارید ها و ستارگانشان
گویی می خواهند درخشش آغازند
بالنجومِ و المحار،
کأنها تهمُّ بالبروق
With stars and shells,
As if a dawn were about to break from themاما شب رویشان روکشی از خون می کشد
فیسحبُ اللیلُ علیها من دمٍ دثار
But night pulls over them a coverlet of blood.رو به خلیج فریاد می زنم:
ای خلیج !
أصیحُ بالخیلج : " یا خلیج
I cry out to the Gulf: "O Gulf,ای بخشنده ی لولو و صدف و مرگ!
یا واهبَ اللؤلؤ و المحارِ و الردى
Giver of pearls, shells and death!"و صدا چون ضجه ای انعکاس می یابد:
فیرجع الصدى کأنّهُ النشیج :
And the echo replies, as if lamenting:ای خلیج! ای بخشنده ی لولو و صدف و...
"یا خلیج: یا واهب المحار و الردى "می شنوم که عراق از تندر ها در خود گنجینه می سازد
أکادُ أسمعُ العراقَ یذخرُ الرعود
I can almost hear Iraq husbanding the thunder,و در بیابان ها و کوهستان ها آذرخش می اندوزد
و یخزنُ البروقَ فی السهولِ و الجبال
Storing lightning in the mountains and plains,تا زمانی که مردان از آن مهر و موم برگیرند
حتى إذا ما فضّ عنها ختمَها الرجال
So that if the seal were broken by menطوفان ها در این وادی از ثمودیان هیچ اثری باقی نخواهند گذاشت
لم تترک الریاحُ من ثمود
فی الوادِ من أثر
The winds would leave in the valley not a trace of Thamud.می شنوم که نخل ها باران می نوشند
أکادُ أسمعُ النخیلَ یشربُ المطر
I can almost hear the palmtrees drinking the rain,و می شنوم که روستا ها مویه سر می دهند
و مهاجران با پارو ها و بادبان ها می جنگند
و أسمعُ القرى تئنّ ،
و المهاجرین
یصارعون بالمجاذیفِ و بالقلوع
Hear the villages moaning and emigrants
With oar and sail fightingطوفان ها و تندر های خلیج آواز می خوانند :
باران باران باران ....
عواصفَ الخلیجِ و الرعود ، منشدین
مطر .. مطر .. مطر
The Gulf winds of storm and thunder, singing
Rain.. rain..rain (Drip, drop, the rain)و در عراق گرسنگی است
وفی العراقِ جوعٌ
And there is hunger in Iraq,و وقت درو
غله ها و خرمن هاشان
به هر طرف پراکنده می شود
وینثرُ الغلال فیه موسم الحصاد
The harvest time scatters the grain in-it,تا غرابان و ملخ ها شکمی از عزا درآورند
لتشبعَ الغربانُ و الجراد
That crows and locusts may gobble their fill,دانه ها و سنگ آسیاب ها بر هم ساییده می شوند
و تطحن الشوان و الحجر
Granaries and stones grind on and on,آسیاب حول محورش می چرخد و انسان ها حول محور آن
باران باران باران
و تطحن الشوان و الحجر
رحىً تدورُ فی الحقولِ … حولها بشر
مطر
مطر
مطر
Mills turn in the fields, with humans turning
Drip, drop, the rain
Drip, Drop, Dropو چه اشک ها که نریختیم شب کوچ!
وکم ذرفنا لیلةَ الرحیل من دموع
How many tears we shed when came the night for leavingو از ترس ملامت- باران را بهانه آوردیم
چیک, چیک
چیک, چیک
ثم اعتللنا - خوفَ أن نُلامَ - بالمطر
مطر
مطر
We made the rain an excuse, not wishing to be blamed
Drip, drop, the rain
Drip, drop, the rainگاه کودکیمان
آسمان در زمستان ابری می شد
و منذ أن کنّا صغاراً، کانت السماء
تغیمُ فی الشتاء
Since we had been children, the sky
Would be clouded in wintertime,و باران می آمد
و یهطلُ المطر
And down would pour the rain,و هر سال گاه سرسبزی زمین
گرسنه می شدیم
وکلّ عامٍ - حین یُعشبُ الثرى- نجوع
And every year when earth turned green the hunger struck us.عراق سالی را بی گرسنگی سر نکرد
چیک, چیک
چیک, چیک
ما مرَّ عامٌ و العراقُ لیسَ فیه جوع
مطر
مطر
مطر
Not a year has passed without hunger in Iraq.
Rain
Drip, drop, the rain
Drip, dropدر هر قطره ی باران
فی کلّ قطرةٍ من المطر
In every drop of rainدر جوانه های سرخ و زرد دانه ها و لاله ها
حمراءَ أو صفراءَ من أجنّة الزهر
A red or yellow color buds from the seeds of flowers.و در تمام اشک های گرسنگان و برهنگان
و کلّ دمعةٍ من الجیاعِ و العراة
Every tear wept by the hungry and naked peopleو در تمام قطره های خون بردگان
And every spilt drop of slaves' bloodخنده ای است در انتظار آغاز تازه ای
فهی ابتسامٌ فی انتظارِ مبسمٍ جدید
Is a smile aimed at a dawnیا نوک پستانی که بر لبان کودک گرسنه ای بشکوفد
أو حلمةٌ تورّدتْ على فمِ الولید
A nipple turning rosy in an infant's lipsدر جهان فردای جوان و زندگی بخش
In the young world of tomorrow, bringer of life.
چیک, چیک
چیک, چیک
مطر
مطر
مطر
Drip.....
Drop.....
(the rain . . .In the rain)عراق روزی در باران شکوفه خواهد داد
سیعشبُ العراقُ بالمطر
Iraq will blossom one dayرو به خلیج فریاد می زنم:
ای خلیج !
أصیحُ بالخلیج : " یا خلیج:
I cry out to the Gulf: "O Gulf:ای بخشنده ی لولو و صدف و مرگ
یا واهبَ اللؤلؤ و المحار و الردى"
Giver of pearls, shells and death!"و صدا چون ضجه ای انعکاس می یابد:
فیرجع الصدى کأنه النشیج :
The echo replies as if lamentingای خلیج ای بخشنده ی لولو و صدف و...
"یا خلیج: یا واهب المحار و الردى"
'O Gulf: Giver of shells and death."خلیج به خاطر بخشش زیادش
کف آب های شور و صدف
روی ماسه ها
می پراکند
وینثرُ الخلیجُ من هباته الکثار
على الرمال ، رغوه الأجاج ، و المحار
And across the sands from
among its lavish gifts
The Gulf scatters fuming froth and shellsو استخوان بینوا مهاجران غرق شده را که از ژرفای خلیج و سکون آن برای همیشه مرگ می نوشند
و ما تبقى من عظام بائس غریق
من المهاجرین ظل یشرب الردى
من لجة الخلیج و القرار
And the skeletons of miserable drowned emigrants
Who drank death forever
From the depths of the Gulf, from the ground of its silence,و در عراق هزاران افعی
می صافی در می کشند
وفی العراق ألف أفعى تشرب الرحیق
And in Iraq a thousand serpents drink the nectarاز شکوفه ای که فرات آن را با شبنم پرورانده است
من زهرة یربها الرفات بالندى
From a flower the Euphrates has nourished with dew.و پژواک صدا را می شنوم
که در خلیج می پیچد :
و أسمعُ الصدى
یرنّ فی الخلیج:
مطر
مطر
مطر
I hear the echo
Ringing in the Gulf:
Rain . . .
Drip, drop, the rain . . .
Drip, drop.در هر قطره ی باران
فی کل قطرةٍ من المطر
In every drop of rainدر جوانه های سرخ و زرد دانه ها و لاله ها
حمراءَ أو صفراءَ من أجنةِ الزهر
A red or yellow color buds from the seeds of flowers.و در تمام اشک های گرسنگان و برهنگان
وکلّ دمعةٍ من الجیاعِ و العراة
Every tear wept by the hungry and naked peopleو در تمام قطره های خون بردگان
وکل قطرةٍ تُراق من دمِ العبید
And every spilt drop of slaves' bloodخنده ای است در انتظار آغاز تازه ای
فهی ابتسامٌ فی انتظارِ مبسمٍ جدید
Is a smile aimed at a dawnیا نوک پستانی که بر لبان کودک گرسنه ای بشکوفد
أو حلمةٌ تورّدت على فمِ الولید
A nipple turning rosy in an infant's lipsدر جهان فردای جوان و زندگی بخش
فی عالمِ الغدِ الفتی ، واهبِ الحیاة
In the young world of tomorrow, bringer of life.و باران همچنان می بارد ....
ویهطلُ المطرُ

And still the rain pours down
منقول از : /http://yas84.blogfa.com
شرح اين قصيده رو ميتونين از لينك هاي زير بخونين
http://www.shbabwow.com/vb/t38146.html
http://www.alsakher.com/vb2/showthread.php?t=89843



http://kakaarabi.blogfa.com/

عبير الكلمات

عبير الكلمات
شخصیت مهمیه
شخصیت مهمیه

السلام عليكمورحمة الله وبركاته

جزاكم الله خيراً عن ذلك المجهود المقدم والمشكور فى نقل القصيدة وجمع ترجماتها بالفارسية والإنجليزية .

إنها حقاً قصيدة جميلة ومعبرة فهى من روائع الشاعر العراقى " بدر شاكر الثياب " من ديوانه المعروف باسم " انشودة المطر" .
و كان بدر شاكر صاحب نقلة كبيرة فى الشعر العربى حيث تفوق فى صياغة الشعر الحر كما أنه أثبت أن الشعر الحر يتفوق أحيانا فى جماله وروعته على الشعر المقفى " الذى له وزن وقافية " الذى يحتاج إلى دراسة متعمقة لبحور الشعر العربى والتى يصعب أحياناً إتقانها لدى البعض .

شكراً لكم ثانية ، وفى رعاية الله .


http://hekayatabeer.blogspot.com/

بغیازی

بغیازی
گروه مدیریت انجمن
وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته

یا أختاه العالمة شكراً لتعليقك الرائع

الذي اضاف رونقـاً جميلاً علی الموضوع


شكراً لرقة مرورك و آرائک القیمة

نعم قصيدة جمیلة جداً
تبدأ القصيدة بالسكون ( وقت السحر ) حيث تختفي ملامح الحياة

ثم تأخذ في الحركة ، وظهور ملامح الحياة ( تورق الكروم ، وترقص الأضواء ، ... )
وكانت البداية بالمقدمة الغزلية
ثم مزج الذكريات الجميلة بمظاهر حزينة ، بذكر النواحي التي تبعث السرور، والنواحي المحزنة


الصور :
- صورة المحبوبة ، يتلاشى حبها في عباب بحر متلاطم من الهموم والأحزان ، والتواصل معها لا يتم إلا بزوال الظلم
- صورة يتيم ماتت أمه ففقد مصادر الحنان والحياة .
-صورة صياد يائس حزين ،لا يلقى ما يعوضه رزقه

الشرح :

عيناكِ غابتا نخيلٍ ساعةَ السحر
عينا المحبوبة والمقصود الوطن ، شبههما بغابتي نخيل وقت السحر(وهو قبل الصبح) حيث الهدوء
وسواد العينين كسواد النخيل في هذا الوقت
س/ لماذا يتغزل بها ويصورها في وقت السحر ؟
السحر (اختلاط الظلام بالنور فكأن بينهما صراع) يعني (اختفاء مظاهر الحياة في الوطن )

أو شرفتانِ راحَ ينأى عنهُما القمر
شبههما كشرفتين(البناء الخارج من أحد جوانب البيت بأعلاه) ابتعد عنهما القمر

التفاصیل في الرابط التالي :

http://www.shbabwow.com/vb/t38146.html


http://kakaarabi.blogfa.com/

???

avatar
مهمان
سلام ، أحسنت و آفرین براین ترچمه ی زیبا
چیک چیک چیک چیک انگار که ادم داره زیر باران راه می ره
... حال اصل عربیش چیه  والله أعلم
آفرین و بارکالله بر بدرشاعر خوش ذوق
 cheers  cheers  cheers  cheers  cheers  affraid  affraid  affraid  affraid 

rima

rima
دوست جدید
دوست جدید
مشکور یا اخی و وجزاک الله خیر

بغیازی

بغیازی
گروه مدیریت انجمن
وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته
شکراً لکم علی المرور یا عطا و الریما العزیزین
قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 3654www_fekrh_com
تقبل الله منا ومنكم صالح الاعمــال


ورزقكم الفردوس الاعلى ونفع بكم المسلمين
تحیاتــــــــــــــــــــــــی للجمیـــــــــــــــع

http://kakaarabi.blogfa.com/

بغیازی

بغیازی
گروه مدیریت انجمن
roya89 نوشته است:قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 83578 قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 772827 قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 962627
شکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــراً علــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی المــــــــــــــــــــــــــــــــــــرور
قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 213188

http://kakaarabi.blogfa.com/

مسلم سلیمانی

مسلم سلیمانی
عضو ممتاز
عضو ممتاز
بغیازی نوشته است:
قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song
وبلاگ شذرات


قصیده زیبای انشوده المطر (سرود باران) از بدر شاکر السیاب

چشمانت جنگلی از درختان نخلند در آغاز صبح
عیناکِ غابتا نخیلٍ ساعةَ السحر
Your eyes are two palm tree forests in early light,یا دو ایوان بلند که ماه در دوردستشان می درخشد
أو شرفتانِ راحَ ینأى عنهُما القمر
Or two balconies from which the moonlight recedesچشمانت وقت تبسم
چون تاکستانی است پر از برگ
عیناکِ حین تبسمانِ تُورقُ الکروم
When they smile, your eyes, the vines put forth their leaves,و رقص نور هاست در چشمت چون رقص هزار ماه در برکه
وترقصُ الأضواءُ .. کالأقمارِ فی نهر
And lights dance .. like moons in a riverانگار پارو یی موج انداخته است بر آن ها در آغاز صبح
یرجُّهُ المجدافُ وَهْناً ساعةَ السحر...
Rippled by the blade of an oar at break of day
و انگار ستارگان در ژرفای چشمانت می تپند
کأنّما تنبضُ فی غوریهما النجوم
As if stars were throbbing in the depths of them . . .و در مه مبهم اندوه شناورند
وتغرقان فی ضبابٍ من أسىً شفیف
And they drown in a mist of sorrow translucentچون دریایی که دست غروب لمسش کند
کالبحرِ سرَّحَ الیدینِ فوقَهُ المساء
Like the sea stroked by the hand of nightfall;پر از لرزش پاییز و هرم زمستانند
دفءُ الشتاءِ فیه و ارتعاشةُ الخریف
The warmth of winter is in it, and the shudder of autumn,پر از نور و مرگ و تولد و تاریکی
و الموتُ و المیلادُ و الظلامُ و الضیاء
And death and birth, darkness and light;ولرزش گریه ها
روی پری روحم فرو می ریزد
فتستفیقُ ملء روحی، رعشةُ البکاء
A sobbing flares up to tremble in my soulاوجی مهار ناشدنی که آسمان را در بر می کشد
ونشوةٌ وحشیةٌ تعانق السماء
And a savage elation embracing the sky,چون شیدایی طفلی که از ماه می هراسد
کنشوةِ الطفلِ إذا خاف من القمر
Frenzy of a child frightened by the moon.گویی رنگین کمان ها ابر می نوشند و قطره قطره در باران آب می شوند ....
کأنَّ أقواسَ السحابِ تشربُ الغیوم..
وقطرةً فقطرةً تذوبُ فی المطر ...
It is as if archways of mist drank the clouds
And drop by drop dissolved in the rain …انگار کودکان در باغ های انگور قهقهه سر می دهند
وکرکرَ الأطفالُ فی عرائش الکروم
As if children snickered in the vineyard bowers,و سکوت گنجشکان را بر درخت می شکنند
ودغدغت صمتُ العصافیرِ على الشجر
The song of the rain rippled the silence of birds in the treesسرود باران
چیک...
چیک....
چیک ....
أنشودةُ المطر
مطر
مطر
مطر
Rain song
Drop,
Drop,
Drop,غروب خمیازه می کشد و ابر ها اشک های سنگینشان را فرو می بارند:
تثاءبَ المساءُ و الغیومُ ما تزال
تسحّ ما تسحّ من دموعها الثقال :
Evening yawned, from low clouds
Heavy tears are streaming still.توگویی طفلی است که قبل از خواب راجع مادرش که در جستجویش است هذیان می گوید
کأنّ طفلاً باتَ یهذی قبلَ أنْ ینام
بأنّ أمّه - التی أفاقَ منذ عام
It is as if a child before sleep were rambling on
About his mother (a year ago he went to wake her, did not find her; Then when he kept on asking,و به او می گویند مادرش پس فردا بر خواهد گشت
فلم یجدْها، ثم حین لجَّ فی السؤال
قالوا له : " بعد غدٍ تعود" –
he was told:
"After tomorrow, she'll come back again"بی شک او برخواهد گشت
لابدّ أنْ تعود
That she must come back again,دوستانش به نجوا می گویند او آنجاست کنارآن تپه , برای همیشه به خواب مرگ فرو شده است
و إنْ تهامسَ الرفاقُ أنّها هناک
فی جانبِ التلِ تنامُ نومةَ اللحود،
Yet his playmates whisper that she is there
In the hillside, sleeping her death for ever,از خاک اطرافش می خورد و باران می نوشد
تسفُّ من ترابها و تشربُ المطر
Eating the earth around her, drinking the rain;تو گویی ماهیگیری غمگین تورهایش را بر می چیند
و بر سرنوشت و آب ها لعنت می فرستد
کأنّ صیاداً حزیناً یجمعُ الشباک
ویلعنُ المیاهَ و القدر
As if a forlorn fisherman gathering nets
Cursed the waters and fateو وقتی ماه فرو شد آوازی در افق می پیچد
چیی
چیی
باران ...
چیک
چیک
باران...
و ینثرُ الغناء حیث یأفلُ القمر
مطر، مطر، المطر
مطر، مطر، المطر
And scattered a song at moonset,
Drip, drop, the rain
Drip, drop, the rainبانوی من!
می دانی باران می تواند چه اندوهانی به همراه داشته باشد ؟
أتعلمین أیَّ حزنٍ یبعثُ المطر ؟
Do you know what sorrow the rain can inspire?و ناودان ها وقتی فرو می ریزند چگونه هق هق می کنند؟
وکیف تنشجُ المزاریبُ إذا انهمر ؟
And how gutters weep when it pours down?و چه حس عجیبی به آدم تنها در باران دست می دهد؟
و کیف یشعرُ الوحیدُ فیه بالضیاع؟
Do you know how lost a solitary person feels in the rain?باران بی انتهاست
به اندازه ی خون های ریزان
به اندازه گرسنگان
به اندازه عشق
به اندازه ی کودکان
به اندازه ی مرگ.
بلا انتهاء_ کالدمِ المُراق، کالجیاع کالحبّ کالأطفالِ کالموتى –
Endless,- like spilt blood, like hungry people, like love, like children, like the dead,-چشمان تو و باران ها
سرگردانم می کنند
هو المطر
ومقلتاک بی تطیفان مع المطر
Endless the rain.
Your two eyes take me wandering with the rain,در سراسر خلیج تندر هایی بر سواحل عراق دست می سایند
وعبرَ أمواجِ الخلیجِ تمسحُ البروق
سواحلَ العراقِ
Lightning's from across the Gulf sweep
The shores of Iraqمروارید ها و ستارگانشان
گویی می خواهند درخشش آغازند
بالنجومِ و المحار،
کأنها تهمُّ بالبروق
With stars and shells,
As if a dawn were about to break from themاما شب رویشان روکشی از خون می کشد
فیسحبُ اللیلُ علیها من دمٍ دثار
But night pulls over them a coverlet of blood.رو به خلیج فریاد می زنم:
ای خلیج !
أصیحُ بالخیلج : " یا خلیج
I cry out to the Gulf: "O Gulf,ای بخشنده ی لولو و صدف و مرگ!
یا واهبَ اللؤلؤ و المحارِ و الردى
Giver of pearls, shells and death!"و صدا چون ضجه ای انعکاس می یابد:
فیرجع الصدى کأنّهُ النشیج :
And the echo replies, as if lamenting:ای خلیج! ای بخشنده ی لولو و صدف و...
"یا خلیج: یا واهب المحار و الردى "می شنوم که عراق از تندر ها در خود گنجینه می سازد
أکادُ أسمعُ العراقَ یذخرُ الرعود
I can almost hear Iraq husbanding the thunder,و در بیابان ها و کوهستان ها آذرخش می اندوزد
و یخزنُ البروقَ فی السهولِ و الجبال
Storing lightning in the mountains and plains,تا زمانی که مردان از آن مهر و موم برگیرند
حتى إذا ما فضّ عنها ختمَها الرجال
So that if the seal were broken by menطوفان ها در این وادی از ثمودیان هیچ اثری باقی نخواهند گذاشت
لم تترک الریاحُ من ثمود
فی الوادِ من أثر
The winds would leave in the valley not a trace of Thamud.می شنوم که نخل ها باران می نوشند
أکادُ أسمعُ النخیلَ یشربُ المطر
I can almost hear the palmtrees drinking the rain,و می شنوم که روستا ها مویه سر می دهند
و مهاجران با پارو ها و بادبان ها می جنگند
و أسمعُ القرى تئنّ ،
و المهاجرین
یصارعون بالمجاذیفِ و بالقلوع
Hear the villages moaning and emigrants
With oar and sail fightingطوفان ها و تندر های خلیج آواز می خوانند :
باران باران باران ....
عواصفَ الخلیجِ و الرعود ، منشدین
مطر .. مطر .. مطر
The Gulf winds of storm and thunder, singing
Rain.. rain..rain (Drip, drop, the rain)و در عراق گرسنگی است
وفی العراقِ جوعٌ
And there is hunger in Iraq,و وقت درو
غله ها و خرمن هاشان
به هر طرف پراکنده می شود
وینثرُ الغلال فیه موسم الحصاد
The harvest time scatters the grain in-it,تا غرابان و ملخ ها شکمی از عزا درآورند
لتشبعَ الغربانُ و الجراد
That crows and locusts may gobble their fill,دانه ها و سنگ آسیاب ها بر هم ساییده می شوند
و تطحن الشوان و الحجر
Granaries and stones grind on and on,آسیاب حول محورش می چرخد و انسان ها حول محور آن
باران باران باران
و تطحن الشوان و الحجر
رحىً تدورُ فی الحقولِ … حولها بشر
مطر
مطر
مطر
Mills turn in the fields, with humans turning
Drip, drop, the rain
Drip, Drop, Dropو چه اشک ها که نریختیم شب کوچ!
وکم ذرفنا لیلةَ الرحیل من دموع
How many tears we shed when came the night for leavingو از ترس ملامت- باران را بهانه آوردیم
چیک, چیک
چیک, چیک
ثم اعتللنا - خوفَ أن نُلامَ - بالمطر
مطر
مطر
We made the rain an excuse, not wishing to be blamed
Drip, drop, the rain
Drip, drop, the rainگاه کودکیمان
آسمان در زمستان ابری می شد
و منذ أن کنّا صغاراً، کانت السماء
تغیمُ فی الشتاء
Since we had been children, the sky
Would be clouded in wintertime,و باران می آمد
و یهطلُ المطر
And down would pour the rain,و هر سال گاه سرسبزی زمین
گرسنه می شدیم
وکلّ عامٍ - حین یُعشبُ الثرى- نجوع
And every year when earth turned green the hunger struck us.عراق سالی را بی گرسنگی سر نکرد
چیک, چیک
چیک, چیک
ما مرَّ عامٌ و العراقُ لیسَ فیه جوع
مطر
مطر
مطر
Not a year has passed without hunger in Iraq.
Rain
Drip, drop, the rain
Drip, dropدر هر قطره ی باران
فی کلّ قطرةٍ من المطر
In every drop of rainدر جوانه های سرخ و زرد دانه ها و لاله ها
حمراءَ أو صفراءَ من أجنّة الزهر
A red or yellow color buds from the seeds of flowers.و در تمام اشک های گرسنگان و برهنگان
و کلّ دمعةٍ من الجیاعِ و العراة
Every tear wept by the hungry and naked peopleو در تمام قطره های خون بردگان
And every spilt drop of slaves' bloodخنده ای است در انتظار آغاز تازه ای
فهی ابتسامٌ فی انتظارِ مبسمٍ جدید
Is a smile aimed at a dawnیا نوک پستانی که بر لبان کودک گرسنه ای بشکوفد
أو حلمةٌ تورّدتْ على فمِ الولید
A nipple turning rosy in an infant's lipsدر جهان فردای جوان و زندگی بخش
In the young world of tomorrow, bringer of life.
چیک, چیک
چیک, چیک
مطر
مطر
مطر
Drip.....
Drop.....
(the rain . . .In the rain)عراق روزی در باران شکوفه خواهد داد
سیعشبُ العراقُ بالمطر
Iraq will blossom one dayرو به خلیج فریاد می زنم:
ای خلیج !
أصیحُ بالخلیج : " یا خلیج:
I cry out to the Gulf: "O Gulf:ای بخشنده ی لولو و صدف و مرگ
یا واهبَ اللؤلؤ و المحار و الردى"
Giver of pearls, shells and death!"و صدا چون ضجه ای انعکاس می یابد:
فیرجع الصدى کأنه النشیج :
The echo replies as if lamentingای خلیج ای بخشنده ی لولو و صدف و...
"یا خلیج: یا واهب المحار و الردى"
'O Gulf: Giver of shells and death."خلیج به خاطر بخشش زیادش
کف آب های شور و صدف
روی ماسه ها
می پراکند
وینثرُ الخلیجُ من هباته الکثار
على الرمال ، رغوه الأجاج ، و المحار
And across the sands from
among its lavish gifts
The Gulf scatters fuming froth and shellsو استخوان بینوا مهاجران غرق شده را که از ژرفای خلیج و سکون آن برای همیشه مرگ می نوشند
و ما تبقى من عظام بائس غریق
من المهاجرین ظل یشرب الردى
من لجة الخلیج و القرار
And the skeletons of miserable drowned emigrants
Who drank death forever
From the depths of the Gulf, from the ground of its silence,و در عراق هزاران افعی
می صافی در می کشند
وفی العراق ألف أفعى تشرب الرحیق
And in Iraq a thousand serpents drink the nectarاز شکوفه ای که فرات آن را با شبنم پرورانده است
من زهرة یربها الرفات بالندى
From a flower the Euphrates has nourished with dew.و پژواک صدا را می شنوم
که در خلیج می پیچد :
و أسمعُ الصدى
یرنّ فی الخلیج:
مطر
مطر
مطر
I hear the echo
Ringing in the Gulf:
Rain . . .
Drip, drop, the rain . . .
Drip, drop.در هر قطره ی باران
فی کل قطرةٍ من المطر
In every drop of rainدر جوانه های سرخ و زرد دانه ها و لاله ها
حمراءَ أو صفراءَ من أجنةِ الزهر
A red or yellow color buds from the seeds of flowers.و در تمام اشک های گرسنگان و برهنگان
وکلّ دمعةٍ من الجیاعِ و العراة
Every tear wept by the hungry and naked peopleو در تمام قطره های خون بردگان
وکل قطرةٍ تُراق من دمِ العبید
And every spilt drop of slaves' bloodخنده ای است در انتظار آغاز تازه ای
فهی ابتسامٌ فی انتظارِ مبسمٍ جدید
Is a smile aimed at a dawnیا نوک پستانی که بر لبان کودک گرسنه ای بشکوفد
أو حلمةٌ تورّدت على فمِ الولید
A nipple turning rosy in an infant's lipsدر جهان فردای جوان و زندگی بخش
فی عالمِ الغدِ الفتی ، واهبِ الحیاة
In the young world of tomorrow, bringer of life.و باران همچنان می بارد ....
ویهطلُ المطرُ

And still the rain pours down
منقول از : /http://yas84.blogfa.com
شرح اين قصيده رو ميتونين از لينك هاي زير بخونين
http://www.shbabwow.com/vb/t38146.html
http://www.alsakher.com/vb2/showthread.php?t=89843







بعد التحیة
یمکنکم ایها الاصدقاء الاعزاء تحمیل "انشودة المطر" الصوتیة بصوت محمد عبده
رابط التنزیل :
http://s1.picofile.com/file/7199404622/%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%88%D8%AF%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B7%D8%B1.zip.html
و رابط الآخر یتعلق بالمصدر الرئیسی
http://www.khalvatgahebinam.blogfa.com/post-258.aspx
قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 54084

http://www.kelasema-1387.ir

بغیازی

بغیازی
گروه مدیریت انجمن
قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 772827
بعد السلام والتحیة
شکراً لکم علی المرور الطیب والتعالیق
بارک الله الصمد فیکم و في علمکم و عملکم
نورتم المنتدی و شرفتم بتواجدکم في صفحتي هذه و مواضیعي
قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 3654www_fekrh_com

http://kakaarabi.blogfa.com/

النجم

النجم
دوست جدید
دوست جدید
شکرا جزیلا! حلو کتیر

قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 83578

shiva-m

shiva-m
دوست جدید
دوست جدید
من عاشق این شعرم.بسیار زیبا
با وزن فوق العاده
بشدت تاثیر گذاره

baran313

baran313
داره خودمونی میشه
داره خودمونی میشه
************************راااااااااااااائع **************************


لـيــــــــــس كــــــــــل سقــــــــــــــــوط نهايــــــــــــــــــــــــه . .

فـسقـــــــــــــوط المطـــــــــــــر أُجمــــــــــــــل بدايـــــــــــــه



hossein13

hossein13
عضو فعالی شده
عضو فعالی شده
مع تحیه
شکرا لکم
جید جدا
انشوده المطر قصیده زیبای انشودة المطر (سرود باران) = Rain song 772827

مشاهده موضوع بعدي مشاهده موضوع قبلي بازگشت به بالاي صفحه  پيام [صفحه 1 از 1]

صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد