بعدالسلام و التحیة
شکراً لک یااستاذة بي تا علی موضعک الرائع
أنا شخصیاً أحب الأدب المقارن وأشتاق دراسة المواضیع الخاصة به
لغة الترک کانت آذربایجانیاً أو استامبولیاً أو ترکمانیاً أصلها واحدة
والفرق في کیفیة أداء الکلمات والتأثیر المحیط و...
مثلاً کل الأترک یقولون للخبز چورک وللماء سو وللاسم آد و للجزیرة آدا و ...
انظري رجاء الی المفردات الدارجة في لغتنا الترکمانیة :
آتابای: شخص بزرگ و مالدار و نام یکی از طوایف بزرگ ترکمن که در حدود اترک بسر میبرند.
آداش : ( آتاش ) : همنام -هم اسم - دو تن که یک نام داشته باشند هر کدام نسبت به دیگری آداش خوانده میشود .
آغل : جائی در کوه یا خانه که برای جا دادن گوسفند در شب درست میکنند - لانه مرغ خانگی - در فارسی بضم غین تلفظ میکنند .
آق سقال : ( آق سقل ) : ریش سفید - بزرگتر و سردسته .
آقشام : غروب - هنگام غروب - شامگاه و شیپوری که هنگام غروب در سرباز خانه میزنند .
آلاچق : ( آلاچیق ) : نوعی از خیمه - خانه چوبی و سایبانی که در باغ یا صحرا درست میکنند .
آلتون : زر - طلا -زر سرخ - و نامی از نامهای زنان و کنیزکان ترک .
آلش : ( آلیش ) : عوض و بدل - تعویض - تبدیل .
اتابک : (اتابیگ ) : اتا بمعنی پدر و بیگ بمعنی بزرگ - پدر بزرگ - مربی - مربی کودک بخصوص مربی شاهزادگان - وزیر بزرگ .
اتالیق : شوهر مادر - مربی - نگهبان - محافظ .
اتراق : (اوتراق ) : توقف مسافر در جائی میان راه - اقامت موقت در منزلی میان ره .
اجاق
: (اجاغ ) : دیگدان - جائی که دیگ بگذارند و برای پختن چیزی - بمعنی
خاندان و دودمان - مرشد و پیر و صاحب کشف و کرامات نیز میگویند .
اردک : مرغابی - یکی از طیور که در آب شنا میکند و در هوا نیز میپرد منقار پهن و پاهای پرده دار و پرهای رنگین دارد .
ارسلان : شیر - شیر درنده - مجازا" مرد شجاع و نامی از نامهای ترکی .
اصلان : ارسلان - شیر - شیر درنده .
افندی : آقا - صاحب - مالک - این کلمه در ترکی عثمانی بطریق احترام بجای کلمه آقا به علما و نویسندگان و سایر اشخاص اطلاق شده است .
ایاق : ( آیاق ) : پا
ایل : طایفه - قبیله - گروه مردم چادر نشین .
ایلچی : سفیر - فرستاده مخصوص .
ایلخان : رئیس ایل - سرپرست ایل - خان قبیله .
المزید في الروابط التالي :
http://www.turkmenstudents.com/modules/publisher/item.php?itemid=371http://www.turkmenstudents.com/modules/publisher/item.php?itemid=464http://www.turkmenstudents.com/modules/publisher/item.php?itemid=192مختومقلی فراغی شاعر ترکمن معتقد است که زبان نعمتی خدادادی است که اگر در
جای مناسب وبه صورت کاملا شایسته مورد استفاده قرار گیرد باعث نیک نامی
آدمی است وسخنان او یادگاری ارزشمند برای نسل های آینده خواهد شد:
مختومقلی سوزله هر نه بیله نگ
اوزونگه کم لیک بیل آیتمان اوله نیگ
تاراشلاپ شاغلاتغیل کونگلینگه گله نینگ
سندن سونگقی لارا یادیگار بولسین
كشيدگي واكه ها و نقش معنايي (semantic) آن ها در زبان تركمني• ن . يوسوپوو ؛ ج . يوسوپووا
• ترجمه : ملا عاشور قاضي
ashourghazi@yahoo.com 1.
كشيدگي اوليه (كشيدگي در اولين هجاي يك واژه)
يكي از ويژگي هاي زبان تركمني كشيدگي اكثر واكه هاي آن است و
تنها واكه اي كه ازاين قاعده مستشني است ، واكه ي إ (E) است .
واكه ي أ (Ä) ، غالبا كشيده تلفظ مي شود و شكل كوتاه آن نادر است.
واكه ها علاوه بر نقش آوايي خود ، نقش معنايي نيز دارند.
نقش معنايي در صورتي ظاهر مي شود كه كشيدگي در اولين هجاي يك واژه يعني
كشيدگي اوليه باشد.
* مثا ل هايي براي «آ.A» :
كشيده : آق . A : K «سفيد»
كوتاه : آق . AK «جاري شو !»
كشيده : آت . A : T «اسم»
كوتاه : آت . AT «اسب»
كشيده : آچ . A : Ç «گرسنه»
كوتاه : آچ . AÇ «باز كن !»
كشيده : داش . DA : Ş « سنگ»
كوتاه : داش .DA Ş «دور»
كشيده : قاز . GA : Z «غاز»
كوتاه : قاز . GA : Z «بكن !»
* مثا ل هايي براي «اوْ. O» :
كشيده : اوْت . O : T «آتش»
كوتاه : اوْت . O : T «علف»
* مثال هايي براي «اؤ. ö»
كشيده : اؤلوم .Ö : LÜM «يكي از فراورده هاي شير شتر»
كوتاه : اؤلوم . ÖLÜM «مرگ»
كشيده : گؤر . GÖ : R «قبر»
كوتاه : گؤر . GÖ : R «ببين»
* مثال هايي براي «او. U»
كشيده : اوچ . U : Ç «نوك»
كوتاه : اوچ . UÇ «پرواز كن !»
كشيده : توت . TU : T «توت»
كوتاه : توت . TUT «بگير !»
http://www.turkmenstudents.com/modules/publisher/item.php?itemid=367