سلام به همگی
در برخی سایتهای ایرانی مطالب و مقالاتی منتشر می شود در رابطه با واژه ها و اسمهای عربی که وارد زبان فارسی شده اند. نویسندگان این مقالات که شدیدا تحت تاثیر احساسات نژاد پرستانه هستند ، سعی می کنند که بگونه ای مردم ایران را از زبان عربی و عرب متنفر کنند. آنها با نسبت دادن معانی زشت به برخی اسمهای عربی ادعا می کنند که عربها عمدا این اسمها را در میان ایرانی ها رواج داده اند تا آنها را مورد تحقیر قرار دهند.
واقعا این همه هجوم به عربی وعربها چرا؟ آیا هدف خود عربها هستند؟ یا اینکه اینها دنبال چیزی فراتر از آن یعنی بیزار کردن مردم از اسلام و فرهنگ اسلامی هستند؟
بیشتر این مقاله ها بدون تحقیق در منابع اصیل و با تکیه بر احساسات و اطلاعات ناقص نوشته شده است ولی با این حال در مخاطبانی که آشنایی کافی با زبان عربی ندارند تاثیر منفی می گذارد.
متاسفانه این فهم نادرست حتی به فهم قرآن و احادیث هم سرایت کرده است و بسیاری با فهم نادرست خود از آنها برداشتهای غیر صحیح کرده و برپایه آن حکم می کنند.
در این مطلب سعی می کنم که برخی از این موارد را با ذکر نمونه هایی مشخص کرده و بر پایه منابع اصیل و ریشه دار به بررسی آنها بپردازم.
معنای اسم راحله:
در یکی از وبلاگها دیدم که خانمی شکوه می کرد که پس از یک عمر فهمیده است که معنای اسمش چهارپا و شتر است. این برداشت خالی از اشتباه نیست. زیرا راحله دارای یک معنا نیست بلکه معانی متعددی دارد. یکی از معناهای راحله شتر است (رک: معجم مقاییس اللغة، ج2، ص432/ لسان العرب، ج1، ص430) اما این در صورتی است که ما تاء ( ـة) موجود در این کلمه را برای مبالغه بگیریم. شتر به علت اینکه زیاد به حرکت و سیر می پرداخت راحلة نامیده شد و تای موجود در پایان این کلمه برای مبالغه و نشان دادن مسافرت زیاد این حیوان است.(لسان العرب، ج11، ص277)
اما اگر این تاء را برای تانیث (مونث بودن) بگیریم معنا متفاوت می شود. زیرا در آن صورت اسم فاعل مونث از ماده رحل يرحل به معنای کوچ کرد، و مسافرت کرد خواهد بود و معنای آن می شود مسافر که نه تنها معنای زشتی نیست بلکه بسیار زیباست.(لسان العرب، ج11، ص276) از نظر این حقیر راحله ای که به عنوان اسم در ایران مشهور شده است از نوع دوم است. زیرا این اسم مخصوص خانمها است و هیچ آقایی راحله نامیده نشده است و این خود نشان دهنده این است که تا در اسم راحله برای تانیث است نه مبالغه. زیرا راحلة با تاء مبالغه که به معنای شتر است، اختصاص به مونث ندارد و مذکر هم راحله نامیده می شود( کتاب العین، ج3، ص207)
پس راحله یعنی بانوی مسافر
معنای واژه غذا
متن زیر را در یکی از وبلاگها خواندم:
" از این به بعد از کلمه غــذا استفاده نکنید :
غذا در زبان عربی یعنی پس آب شتر یا همان ادرار شتر، که این هم یکی دیگر از ضربه های تازیان هست که به هنگام خوردن شام یا ناهار می گفتند بگویید غذا می خوریم.
به جای کلمه غذا از خوراک استفاده نمایید. خواهشمندم این دو مورد را به دوستان فارسی (پارسی) زبان خود گوشزد کنید. جهت اطّلاع بیشتر می توانید به لغت نامه دهخدا مراجعه کنید"
من نمی دانم آیا برای دانستن معنای کلمه عربی باید به فرهنگ لغت فارسی مراجعه کنیم یا عربی؟ دوم اینکه همه می دانیم که تغییر معنای واژه ها در خود زبان یا پس از منتقل شدن به یک زبان دیگر امری عادی است. مثلا "لغت" در عربی به معنای زبان و در فارسی به معنای واژه است، یا اقتباس در اصل به معنای گرفتن (قبس) آتش است.
کلمه غذا که در حال حاضر در زبان فارسی به کار برده می شود در اصل غِذاء بوده یعنی با غین مکسور. این کلمه در عربی به همان معنای فارسی آن می باشد. ابن منظور در لسان العرب می گوید: غذا یعنی آنچه که خورده می شود و آنچه بدن با آن نیرو می گیرد چه خوردنی باشد چه نوشیدنی.(لسان العرب، ج15، ص119) خلیل فراهیدی دانشمند ادبیات عرب و ادیب شهیر ایرانی می گوید: منظور از غذا خوردنی و نوشیدنی و شیر است و (در ضرب المثل) گفته شده است: شیر برای کودک غذاست و برای بزرگان هدیه.(کتاب العین، ج4، ص439) فیروز آبادی صاحب القاموس المحیط نیز گفته است: غذا یعنی آنچه بدن به آن نیرو بگیرد و از خوردنی و نوشیدنی ها باشد. (القاموس المحیط، ج4، ص369)
این از معنای لغوی، حالا ببینیم که آیا خود عربها از واژه غذا استفاده می کردند یا نه. برایتان فقط دو مثال از احادیث می آورم و مثالها فراوان است.
در حدیث از امام صادق (ع) است: کل شيء يکون غذاء الإنسان في مشربه و ملبسه فلاتجوز الصلاة علیه ( هر چه که از غذای انسان باشد چه خوردنی و چه نوشیدنی، نماز روی آن جایز نیست) وسائل الشیعة، ج5، ص346. همچنین در حدیث آخری از انس ابن مالک خادم پیامبر (ص) آمده است: إن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لم يجمع له غذاء ولا عشاء من لحم و خبز إلا علی ضفف ( هیچگاه غذا و شام پیامبر از گوشت و نان تهیه نمی شد مگر انکه افراد دیگری هم سر سفره آمده و با او شریک شوند (یعنی حضرت غذای فاخر را به تنهایی نمی خورد)) صحیح ابن حبان ج14، ص274
آیا منظور از غذای نماز گزار و غذای پیامبر در این دو حدیث آنی است که نویسنده این مقاله ادعا کرده است؟
اما آنچه که به معنای ادرار شتر است غذا نیست بلکه غذی است. یعنی الف آن ممدوده نیست بلکه مقصوره است مانند کبری. ابن منظور می گوید که غذی با یاء مقصور به معنای ادرار شتر است( لسان العرب، ج15، ص120) حتی همین کلمه هم بسیار قدیمی است و در فرهنگ لغتهای معاصر عربی یافت نمی شود ( در حدی که من گشته ام) و مطمئنم یک در دوهزار عربها هم معنای غذی را نمی دانند و این کلمه فقط در کتابهای قدیمی و لغتنامه ها مانده است.
خود عربها هم حتی تا همین امروز از غِذا استفاده می کنند. حال اگر می خواهید هم در نوشتن و هم در گفتار از کلمه غذی بپرهیزید می توانید مثل برخی از لهجه های محلی فارسی که این کلمه را سالم نگه داشته اند بگویید غِذا با غین مکسور. تغییر حرکت و مفتوح شدن غین در زبان مردم که نمونه های آن در خود واژه های فارسی هم زیاد است (مانند : گَمان و گُمان، و رویکَرد و رویکِرد) که دیگر تقصیر عربها نیست.
پس آنچه که به معنای ادرار شتر است غذی است نه غذا. خود عربها غذا می خورند و ما هم با خیال راحت غذا می خوریم. الف غذای ما که ممدوده است!
معنای واژه غلام:
این متن را در همان وبلاگ خواندم:
" لطفاً از این به بعد از کلمه ”غلام ” در پیشوند اسم های مذهبی استفاده نکنید
“غلام” نامی است و یا شاید بهتر باشد بگوییم پیشوند برخی از نامهایی است که هرگز در زبان عربی از آن استفاده نمیشود
امّا غلامعلی و غلامحسین و غیره در میان ما ایرانیان بسیار رایج بوده است! هرگز یک عنصر عرب را نمیبینید که او را غلام بنامند!
و این بدین خاطر است که اعراب معنی غلام را میدانند و ما نمیدانستهایم. غلام از ریشه غلم میآید که به معنای بهرهوری جنسی است!
و غلام به پسربچّههایی میگفتند که اعراب از آنها استفاده جنسی مینمودهاند! به غلط به ما گفته بودند که غلام یعنی نوکر و برده و بنده!
درصورتی که در زبان عربی، عبد میشود برده و نوکر را خادم میگویند! غلام و کنیز همتراز و همراهند!! از کنیزان نیز بهره جنسی و خانگی میبردهاند و از غلام بچّهها نیز!! "
مصیبت موجود در این تحلیل از دو مورد قبلی هم فجیع تر است! حتی یک منبع هم برای تحقیق داده نشده است و این خود برای بی پایه بودن این حرف کافی است.
معنای اصلی و مشهور واژه غلام در زبان عربی کودک است از زمان تولد تا زمانی که به بلوغ برسد. یعنی به کودکی که تازه به دنیا آمده است هم غلام گفته می شود. معنای دوم آن خادم است. ابن منظور علاوه بر این معانی می گوید که این کلمه به معنای جوان و جوانمرد هم هست.(لسان العرب، ج12، ص140و معجم اللغة العربية المعاصرة ، دکتر مختار) استعمال غلام به معنای کسانی که از آنها بهروه وری جنسی می شود استعمال مجازی است (یعنی مجاز است) علت آن این است که چنین اشخاصی غالبا غلام (یعنی بچه و کم سن و سال بودند) البته این گناه زشت آن قدر گسترده و منتشر نبود که بتواند معنای اصلی غلام را تغییر دهد و این کلمه همچنان به معنای بچه و خادم باقی مانده است. این معنا علاوه بر مجاز بودن بسیار اندک بود و مطمئن باشید در حال حاضر این معنی متروک شده است و عربها با شنیدن کلمه غلام فقط معنای کودک و خدمتکار به ذهنشان می آید.
به آیات زیر دقت کنید و ببینید غلام در آن به چه معناست:
در سوره آل عمران آیه 7 و 8: يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا (7) قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا (8)
وقتی که خداوند حضرت زکریا را به فرزند دار شدن مژده می دهد، حضرت زکریا می گوید: پررودگارا چگونه امکان دارد که من فرزند دار شوم در حالی که من سالخورده شده و همسرم نازا است، ندا آمد که خداوند بر هر کاری که بخواهد تواناست.
در سوره مریم آیه 20 : قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا
حضرت مریم هنگامی که جبرئیل به او مژده فرزند می دهد می فرماید: چگونه می توانم فرزند دار شوم در حالیکه بشری مرا لمس نکرده و من از فاجران نبوده ام.
آیا معنای مورد ادعای این اشخاص قابل تطبیق بر این چند مثال هست؟
ثانیا ماده غلم هم به معنای بهره وری جنسی نیست و من نمی دانم این معنا را از کجا در آورده اند. غلم یعنی "شهوتش شدت گرفت" و اصلا صحبت از بهره وری و سو استفاده نیست. ضمنا معنای ماده کلمه قرار نیست در معنای مشتق هم مورد تبعیت قرار بگید. ما کلماتی داریم که از یک ماده ولی دقیقا ضد هم هستند. مانند افراط و تفریط. غلام هم ارتباطی با ماده خود حتی به معنای صحیح آن ندارد، بلکه منظور از آن فرزند، پسر، و خدمتکار است. درعربی وقتی می خواهند به کسی بگویند: آی پسر! می گویند: یا غلام! مخصوصا در عربی قدیمی و هیچ کس معنای مورد ادعای نویسنده این مقالات را قصد نمی کند و نمی فهمد.
این که اسم غلام حسین در کشورهای عربی رایج نیست هم دلیل نمی شود. اسم علم نشدن کلمه ای ضرورتا نشان دهنده زشت بودن معنای آن نیست. مثلا همه می دانیم که کلمه خادم النبي و خادم الحسین معنای زشتی ندارد ولی تبدیل به اسم علم نشده است، دلیلش عدم استعمال آن به عنوان علم از طرف مردم است. البته اسمهایی چون غلام علی و غلام حسین در میان عربها وجود دارد ولی اندک است و به فرض اینکه اصلا نباشد، دلیلش دقیقا همان است که خادم الحسین و خادم النبی در ایران اسم علم نشده است. در یک کلام عدم رواج و عدم استعمال.
این شروعی بود برای جمع آوری اسمهای عربی و معنای آن و مقابله با دروغ پراکنی نژاد پرستان که هدفی جز دور کردن مردم از ایمانشان ندارند.
پیشنهادی، انتقادی داشتید در خدمت هستم
واقعا این همه هجوم به عربی وعربها چرا؟ آیا هدف خود عربها هستند؟ یا اینکه اینها دنبال چیزی فراتر از آن یعنی بیزار کردن مردم از اسلام و فرهنگ اسلامی هستند؟
بیشتر این مقاله ها بدون تحقیق در منابع اصیل و با تکیه بر احساسات و اطلاعات ناقص نوشته شده است ولی با این حال در مخاطبانی که آشنایی کافی با زبان عربی ندارند تاثیر منفی می گذارد.
متاسفانه این فهم نادرست حتی به فهم قرآن و احادیث هم سرایت کرده است و بسیاری با فهم نادرست خود از آنها برداشتهای غیر صحیح کرده و برپایه آن حکم می کنند.
در این مطلب سعی می کنم که برخی از این موارد را با ذکر نمونه هایی مشخص کرده و بر پایه منابع اصیل و ریشه دار به بررسی آنها بپردازم.
معنای اسم راحله:
در یکی از وبلاگها دیدم که خانمی شکوه می کرد که پس از یک عمر فهمیده است که معنای اسمش چهارپا و شتر است. این برداشت خالی از اشتباه نیست. زیرا راحله دارای یک معنا نیست بلکه معانی متعددی دارد. یکی از معناهای راحله شتر است (رک: معجم مقاییس اللغة، ج2، ص432/ لسان العرب، ج1، ص430) اما این در صورتی است که ما تاء ( ـة) موجود در این کلمه را برای مبالغه بگیریم. شتر به علت اینکه زیاد به حرکت و سیر می پرداخت راحلة نامیده شد و تای موجود در پایان این کلمه برای مبالغه و نشان دادن مسافرت زیاد این حیوان است.(لسان العرب، ج11، ص277)
اما اگر این تاء را برای تانیث (مونث بودن) بگیریم معنا متفاوت می شود. زیرا در آن صورت اسم فاعل مونث از ماده رحل يرحل به معنای کوچ کرد، و مسافرت کرد خواهد بود و معنای آن می شود مسافر که نه تنها معنای زشتی نیست بلکه بسیار زیباست.(لسان العرب، ج11، ص276) از نظر این حقیر راحله ای که به عنوان اسم در ایران مشهور شده است از نوع دوم است. زیرا این اسم مخصوص خانمها است و هیچ آقایی راحله نامیده نشده است و این خود نشان دهنده این است که تا در اسم راحله برای تانیث است نه مبالغه. زیرا راحلة با تاء مبالغه که به معنای شتر است، اختصاص به مونث ندارد و مذکر هم راحله نامیده می شود( کتاب العین، ج3، ص207)
پس راحله یعنی بانوی مسافر
معنای واژه غذا
متن زیر را در یکی از وبلاگها خواندم:
" از این به بعد از کلمه غــذا استفاده نکنید :
غذا در زبان عربی یعنی پس آب شتر یا همان ادرار شتر، که این هم یکی دیگر از ضربه های تازیان هست که به هنگام خوردن شام یا ناهار می گفتند بگویید غذا می خوریم.
به جای کلمه غذا از خوراک استفاده نمایید. خواهشمندم این دو مورد را به دوستان فارسی (پارسی) زبان خود گوشزد کنید. جهت اطّلاع بیشتر می توانید به لغت نامه دهخدا مراجعه کنید"
من نمی دانم آیا برای دانستن معنای کلمه عربی باید به فرهنگ لغت فارسی مراجعه کنیم یا عربی؟ دوم اینکه همه می دانیم که تغییر معنای واژه ها در خود زبان یا پس از منتقل شدن به یک زبان دیگر امری عادی است. مثلا "لغت" در عربی به معنای زبان و در فارسی به معنای واژه است، یا اقتباس در اصل به معنای گرفتن (قبس) آتش است.
کلمه غذا که در حال حاضر در زبان فارسی به کار برده می شود در اصل غِذاء بوده یعنی با غین مکسور. این کلمه در عربی به همان معنای فارسی آن می باشد. ابن منظور در لسان العرب می گوید: غذا یعنی آنچه که خورده می شود و آنچه بدن با آن نیرو می گیرد چه خوردنی باشد چه نوشیدنی.(لسان العرب، ج15، ص119) خلیل فراهیدی دانشمند ادبیات عرب و ادیب شهیر ایرانی می گوید: منظور از غذا خوردنی و نوشیدنی و شیر است و (در ضرب المثل) گفته شده است: شیر برای کودک غذاست و برای بزرگان هدیه.(کتاب العین، ج4، ص439) فیروز آبادی صاحب القاموس المحیط نیز گفته است: غذا یعنی آنچه بدن به آن نیرو بگیرد و از خوردنی و نوشیدنی ها باشد. (القاموس المحیط، ج4، ص369)
این از معنای لغوی، حالا ببینیم که آیا خود عربها از واژه غذا استفاده می کردند یا نه. برایتان فقط دو مثال از احادیث می آورم و مثالها فراوان است.
در حدیث از امام صادق (ع) است: کل شيء يکون غذاء الإنسان في مشربه و ملبسه فلاتجوز الصلاة علیه ( هر چه که از غذای انسان باشد چه خوردنی و چه نوشیدنی، نماز روی آن جایز نیست) وسائل الشیعة، ج5، ص346. همچنین در حدیث آخری از انس ابن مالک خادم پیامبر (ص) آمده است: إن رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم لم يجمع له غذاء ولا عشاء من لحم و خبز إلا علی ضفف ( هیچگاه غذا و شام پیامبر از گوشت و نان تهیه نمی شد مگر انکه افراد دیگری هم سر سفره آمده و با او شریک شوند (یعنی حضرت غذای فاخر را به تنهایی نمی خورد)) صحیح ابن حبان ج14، ص274
آیا منظور از غذای نماز گزار و غذای پیامبر در این دو حدیث آنی است که نویسنده این مقاله ادعا کرده است؟
اما آنچه که به معنای ادرار شتر است غذا نیست بلکه غذی است. یعنی الف آن ممدوده نیست بلکه مقصوره است مانند کبری. ابن منظور می گوید که غذی با یاء مقصور به معنای ادرار شتر است( لسان العرب، ج15، ص120) حتی همین کلمه هم بسیار قدیمی است و در فرهنگ لغتهای معاصر عربی یافت نمی شود ( در حدی که من گشته ام) و مطمئنم یک در دوهزار عربها هم معنای غذی را نمی دانند و این کلمه فقط در کتابهای قدیمی و لغتنامه ها مانده است.
خود عربها هم حتی تا همین امروز از غِذا استفاده می کنند. حال اگر می خواهید هم در نوشتن و هم در گفتار از کلمه غذی بپرهیزید می توانید مثل برخی از لهجه های محلی فارسی که این کلمه را سالم نگه داشته اند بگویید غِذا با غین مکسور. تغییر حرکت و مفتوح شدن غین در زبان مردم که نمونه های آن در خود واژه های فارسی هم زیاد است (مانند : گَمان و گُمان، و رویکَرد و رویکِرد) که دیگر تقصیر عربها نیست.
پس آنچه که به معنای ادرار شتر است غذی است نه غذا. خود عربها غذا می خورند و ما هم با خیال راحت غذا می خوریم. الف غذای ما که ممدوده است!
معنای واژه غلام:
این متن را در همان وبلاگ خواندم:
" لطفاً از این به بعد از کلمه ”غلام ” در پیشوند اسم های مذهبی استفاده نکنید
“غلام” نامی است و یا شاید بهتر باشد بگوییم پیشوند برخی از نامهایی است که هرگز در زبان عربی از آن استفاده نمیشود
امّا غلامعلی و غلامحسین و غیره در میان ما ایرانیان بسیار رایج بوده است! هرگز یک عنصر عرب را نمیبینید که او را غلام بنامند!
و این بدین خاطر است که اعراب معنی غلام را میدانند و ما نمیدانستهایم. غلام از ریشه غلم میآید که به معنای بهرهوری جنسی است!
و غلام به پسربچّههایی میگفتند که اعراب از آنها استفاده جنسی مینمودهاند! به غلط به ما گفته بودند که غلام یعنی نوکر و برده و بنده!
درصورتی که در زبان عربی، عبد میشود برده و نوکر را خادم میگویند! غلام و کنیز همتراز و همراهند!! از کنیزان نیز بهره جنسی و خانگی میبردهاند و از غلام بچّهها نیز!! "
مصیبت موجود در این تحلیل از دو مورد قبلی هم فجیع تر است! حتی یک منبع هم برای تحقیق داده نشده است و این خود برای بی پایه بودن این حرف کافی است.
معنای اصلی و مشهور واژه غلام در زبان عربی کودک است از زمان تولد تا زمانی که به بلوغ برسد. یعنی به کودکی که تازه به دنیا آمده است هم غلام گفته می شود. معنای دوم آن خادم است. ابن منظور علاوه بر این معانی می گوید که این کلمه به معنای جوان و جوانمرد هم هست.(لسان العرب، ج12، ص140و معجم اللغة العربية المعاصرة ، دکتر مختار) استعمال غلام به معنای کسانی که از آنها بهروه وری جنسی می شود استعمال مجازی است (یعنی مجاز است) علت آن این است که چنین اشخاصی غالبا غلام (یعنی بچه و کم سن و سال بودند) البته این گناه زشت آن قدر گسترده و منتشر نبود که بتواند معنای اصلی غلام را تغییر دهد و این کلمه همچنان به معنای بچه و خادم باقی مانده است. این معنا علاوه بر مجاز بودن بسیار اندک بود و مطمئن باشید در حال حاضر این معنی متروک شده است و عربها با شنیدن کلمه غلام فقط معنای کودک و خدمتکار به ذهنشان می آید.
به آیات زیر دقت کنید و ببینید غلام در آن به چه معناست:
در سوره آل عمران آیه 7 و 8: يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا (7) قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا (8)
وقتی که خداوند حضرت زکریا را به فرزند دار شدن مژده می دهد، حضرت زکریا می گوید: پررودگارا چگونه امکان دارد که من فرزند دار شوم در حالی که من سالخورده شده و همسرم نازا است، ندا آمد که خداوند بر هر کاری که بخواهد تواناست.
در سوره مریم آیه 20 : قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا
حضرت مریم هنگامی که جبرئیل به او مژده فرزند می دهد می فرماید: چگونه می توانم فرزند دار شوم در حالیکه بشری مرا لمس نکرده و من از فاجران نبوده ام.
آیا معنای مورد ادعای این اشخاص قابل تطبیق بر این چند مثال هست؟
ثانیا ماده غلم هم به معنای بهره وری جنسی نیست و من نمی دانم این معنا را از کجا در آورده اند. غلم یعنی "شهوتش شدت گرفت" و اصلا صحبت از بهره وری و سو استفاده نیست. ضمنا معنای ماده کلمه قرار نیست در معنای مشتق هم مورد تبعیت قرار بگید. ما کلماتی داریم که از یک ماده ولی دقیقا ضد هم هستند. مانند افراط و تفریط. غلام هم ارتباطی با ماده خود حتی به معنای صحیح آن ندارد، بلکه منظور از آن فرزند، پسر، و خدمتکار است. درعربی وقتی می خواهند به کسی بگویند: آی پسر! می گویند: یا غلام! مخصوصا در عربی قدیمی و هیچ کس معنای مورد ادعای نویسنده این مقالات را قصد نمی کند و نمی فهمد.
این که اسم غلام حسین در کشورهای عربی رایج نیست هم دلیل نمی شود. اسم علم نشدن کلمه ای ضرورتا نشان دهنده زشت بودن معنای آن نیست. مثلا همه می دانیم که کلمه خادم النبي و خادم الحسین معنای زشتی ندارد ولی تبدیل به اسم علم نشده است، دلیلش عدم استعمال آن به عنوان علم از طرف مردم است. البته اسمهایی چون غلام علی و غلام حسین در میان عربها وجود دارد ولی اندک است و به فرض اینکه اصلا نباشد، دلیلش دقیقا همان است که خادم الحسین و خادم النبی در ایران اسم علم نشده است. در یک کلام عدم رواج و عدم استعمال.
این شروعی بود برای جمع آوری اسمهای عربی و معنای آن و مقابله با دروغ پراکنی نژاد پرستان که هدفی جز دور کردن مردم از ایمانشان ندارند.
پیشنهادی، انتقادی داشتید در خدمت هستم