porseshgar نوشته است:
سلام علیکم و رحمه الله
1- سوره مبارکه فصلت (22): وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ
لا قبل از ابصارکم و جلودکم به چه معناست؟ آیا می توان مَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ را معنی کرد: طلب پوشاندن میکردید ولی نمی توانستید بپوشانید؟
اگر ممکنه ترجمه دقیق را ذکر بفرمایید.
2-هذا برای اشاره به نزدیک و ذلک برای دور است. ولی هر دو از اسم اشاره ذا تشکیل شده اند. بر سر یکی های تنبیه و بر سر دیگری ک مخاطب آمده. پس معنی دور و نزدیک از کدام قسمت برداشت می شود؟
3-سوره مبارکه الواقعه (79): لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
آیا لا یمسه فعل نهی غایب است؟ اگر فعل نهی غایب باشد باید به صورت لا یمسسه بیاید.
پس معنی آیه این است که نباید دست بزنند یا دست نمی زنند؟
4- آیا اولاء در اولئک از ریشه اول بر وزن فعلاء به ضمه فاء است؟
سلام عليكم و با کسب اجازه از اساتید گرامی
1- " لا " موجود برای نفی بوده و غیر عامل می باشد و آن را ترجمه نمی کنند / بله ؛ بنا به نظر برخی از مفسرین تستترون فعل متعدی به واسطه یکی از حروف جر ( إلی/ب/ من / عن ) می باشد که به واسطه ایتان أن محذوف شده است ( و عبارت : "أن یشهد " منصوب است به نزع خافض) لذا این فعل را می توان به صورت : و [ گناهانتان را] نمی پوشاندید و یا نمی توانستید بپوشانید معنا کرد البته عده ای دیگر فعل تستترون را لازم گرفته اند و گفته اند : پوشیده نمی شدید و یا نمی توانستید پوشیده و پنهان شوید
( و عبارت : " أن یشهد " را علت و قوع فعل دانسته اند ( از ترس شهادت اعضاء) لذا آن را مفعول له گرفته اند)
در ترجمه آیه چند نظر دیده می شود :
الف) و { گناهانتان را} نمی پوشانید { از ترس اینکه} که مبادا گوشتان و چشمانتان و پوست بدنتان علیه شما شهادت بدهند بلکه می پنداشتید که خدا بسیاری از چیزهایی را که می دانید نمی داند
ب) : و شما [هنگام گناهكارى در دنيا] از اينكه گوش و ديدگان و پوستهاتان بر ضد شما گواهى دهند نمىتوانستيد پنهان شويد و ليكن [به سبب پنهانى گناهكردن] پنداشتيد كه خدا بسيارى از آنچه مىكنيد نمىداند.
پ) : و شما (در دنيا وقت گناه) از (بيم) آنكه گوش و ديدگان و پوستهايتان بر ضد شما گواهى دهد پنهان نمىشديد، بلكه (تنها از مردم استتار مى كرديد و) گمان كرديد كه خداوند بيشتر آنچه را كه (پنهان از مردم) به جا مىآوريد نمىداند
2- اسم اشاره " ذا" فی نفسه خود معنای قریب دارد و گاهی برای آگاه کردن مخاطب و متوجه کردن او به سمت مشار الیه به آن های تنبیه می افزایند : هذا
اما زمانی که کاف خطاب به آن افزوده می شود به آن معنای متوسط می دهد :
ذاک و اگر در این حالت به آن لام بُعد بیفزایم ، لام بُعد به آن معنای بعید می دهد :
ذلک 3- خیر ؛ " لا" در اینجا حرف نفی و غیر عامل بوده و فعل یمسه مضارع منفی می باشد : و جز پاکان به آن دست نمی زنند
4- بله ، أُولاء که اصل آن " ألاء " بر وزن فُعال بوده به ضم فاء می باشد ( واو خوانده نمی شود)